loading...

آیدا الانی

بازدید : 111
چهارشنبه 10 شهريور 1400 زمان : 17:10

در زندگی زناشویی، شما و همسرتان باید به یک اندازه به یکدیگر احترام بگذارند. احترام شاید مهمترین جنبه یک رابطه باشد. اگر شما کسی هستید که به او بی احترامی می کنید و فکر می کنید که سرانجام همسرتان تغییر خواهد کرد، اشتباه می کنید.

رفتار بد همسر و بی احترامی

هرگز نگذارید احترام در رابطه شما از بین برود و اگر این اتفاق افتاد سریعا رابطه خود را نجات دهید. در ادامه 8 نشانه از بین رفتن احترام میان زوجین و نشانه های بی اخلاقی همسر بیان شده و سپس راه های مقابل با آن بیان شده است.

1. مسخره کردن شما تفریح مورد علاقه اوست

اگر هر وقت همسرتان با دوستان یا اعضای خانواده اش ملاقات می کند شما را مسخره می کند، به این معنی است که همسر شما احترام کافی برای شما قائل نیست. اگر او گاهی این کار را انجام دهد، ممکن است تحمل شود.

با این حال، اگر او عادت کند که در مورد چگونگی صحبت کردن، نحوه خوابیدن و غیره شما در مقابل دیگران شوخی کند، به شما بی احترامی کرده است. او عادت کرده است که به شما توهین کند.

چنین بی احترامی به همسر از نظر روحی نیز خسته کننده است. شما می توانید احساس افسردگی کنید و حتی گاهی اوقات منزوی شوید.

2. او تمایل زیادی به شکایت دارد| نشانه ای که همسرتان به شما بی احترامی می کند

هر کاری که می کنید، به نظر نمی رسد همسرتان راضی یا خوشحال باشد. انگار هیچ کاری برای او مفید نیست. او همیشه شما را ناراحت می کند و از چیزهایی شکایت دارد که بسیار بی اهمیت و جزئی هستند.

او از نوع نگاه شما، از دوستانی که دارید، از روابط اجتماعی و حرف زدن شما ناراضی است، از والدینتان متنفر است و حتی از سگ خانگی محبوب شما شکایت دارد. این ها نشانه های مطلقی است که همسرتان به شما بی احترامی می کند.

3. همسر شما قادر به گوش دادن به شما نیست

از آنجایی که او برای شما احترام قائل نیست، ممکن است که حتی به حرف شما نیز گوش ندهد و برای جلوگیری از صحبت با شما بهانه می آورد.

اگر او را پیدا کنید و بخواهید مورد مهمی را با او در میان بگذارید، حواس او پرت می شود. آنچه شما انجام می دهید یا می گویید دیگر برای او اهمیتی ندارد. این امر بارز ترین نشانه بی احترامی است.

4- از مسئولیت های خود دوری می کند

همسر بی احترامی هیچ تلاشی برای تقسیم مسئولیت های زندگی با شما نخواهد کرد. هر زمان که بخواهید در رابطه با مسئولیت هایش با او حرف بزنید، او فرار کرده یا بحث را عوض می کند.

او همچنین ممکن است بی شرمانه از وظایف خود پرهیز کند زیرا اکنون به سختی به نظر شما یا کسی اهمیت می دهد.

5. همسرتان رازهای شما را نگه می دارد

قرار است بعد از ازدواج هر دو از زندگی یکدیگر کاملاً مطلع باشید. انتظار می رود هر دوی شما نه تنها رویاهای خود بلکه شکست های خود را با یکدیگر در میان بگذارید.

با این حال، اگر همسرتان رازهایی راجع به زندگی شخصی خود از شما حفظ می کند و شما از طریق شخص دیگری این رازها را متوجه می شوید، به این نشانه توجه کنید.

6. خیانت

اگر همسرتان به رابطه زناشویی شما احترام نمی گذارد و به هر دلیلی دست به خیانت می زند، به طور آشکارا به شما و رابطه ای که دارید بی احترامی کرده است.

این به این معنی است که دیگر احساسات شما برای او مهم نیست، این در هر رابطه ای بسیار بی احترامی است.

9 نشانه بی احترامی همسر و راه مقابله با آن

7. او دیگر پشتیبان شما نیست

از همسرتان انتظار می رود که همیشه در کنار شما بایستد تا در اوقات خوب و همچنین بد به او تکیه کنید. حتی از شما انتظار می رود که همین کار را انجام دهید. با این حال، اگر او از شما حمایت نمی کند یا در مواقع ضروری به شما کمک نمی کند، به این معنی بی احترامی به شما است.

8. همسرتان از نظر جنسی از شما دور می شود

اگر سعی کنید با همسرتان ارتباط جنسی برقرار کنید، همسرتان احتمالاً از شما فاصله می گیرد و از شما دوری می کند. این به این دلیل است که او به شما احترام نمی گذارد و به خواسته های جنسی شما اهمیت نمی دهد و دیگر نیازی به آن ندارد. حتی

لحظه ای که فهمیدید همسرتان دیگر احترامی که شایسته شما در رابطه است را به شما نشان نمی دهد، باید برای نجات ازدواج خود اقدام مناسب انجام دهید. در زمان مناسب، با همسرتان صحبت کنید و سعی کنید بدانید که مشکلات بین شما دو چیست، بنابراین بر این اساس، هر دو با هم می توانید راه حل پیدا کنید.

5 راه برای برخورد با همسر بی احترام

چگونه با یک همسر بی احترام برخورد کنیم؟ احتمالا این سوالی است که ذهن شما را به خود مشغول کرده است. وقتی ازدواج کردید، هرگز فکر نمی کردید که همسرتان به شما احترام نگذارد، بی ادب شود یا به فردی کاملاً متفاوت تبدیل گردد.

این امر برای شما ناامید کننده خواهد بود، اما شما می توانید این 5 راه را برای کنار آمدن با یک همسر بی احترام و عشق از دست رفته در رابطه دنبال کنید.

1. آزرده نشوید

ما می دانیم که این نکته ساده نیست، زیرا اگر همسرتان بی ادبانه رفتار کند یا به شما بی احترامی کند، مطمئناً ناراحت خواهید شد. اما پیروی از این امر به شما کمک می کند تا بر خشم خود غلبه کنید و دلیل چنین رفتاری از همسرتان را درک کنید.

با آزرده شدن، فقط در روابط خود آشفتگی بیشتری ایجاد خواهید کرد. این اولین قدم برای مقابله با همسر بی احترامی است. سعی کنید تکنیک های کسب آرامش را که در مقاله های دیگر بیان شده است مطالعه کنید.

2. در زمان مناسب با او مقابله کنید

شما باید اطمینان حاصل کنید که زمان و مکان مناسبی را انتخاب کرده اید تا با همسرتان در مورد رفتار او صحبت کنید. مهارت های حل تعارض در اینجا نقش اصلی را ایفا می کند.

از او بپرسید چه مشکلی دارد و به او کمک کنید تا رفتار بی ادبانه خود را در قبال شما بهبود بخشد. ارتباطات موثر به طور کلی می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند. آن را امتحان کنید و ممکن است ببینید همسر بی احترام شما کاملا تغییر می کند.

احتمالاً او دچار استرس یا مسئله دیگری شده است و عمداً به شما بی احترامی نمی کند. بنابراین باید ابتدا با او صحبت کنید و دیدگاه او را درک کنید. این یک روش موثر برای مقابله با همسر بی احترام است.

منبع : 9 نشانه بی احترامی همسر و راه مقابله با آن

بازدید : 119
چهارشنبه 3 شهريور 1400 زمان : 20:57

درون فکنی چیست؟ مکانیسم دفاعی درون فکنی چه آسیب هایی می زند؟

درون فکنی چیست و چکونه عمل می کند؟ درون فکنی یا همانند سازی شدید یکی از مکانیسم های دفاعی می باشد که بعد از فروید توسط نظریه پردازی به نام ملانی کلاین گسترش یافته است، کلاین بر این باور می باشد که یکی از مکانیسم های دفاعی رایج در میان کودکان درون فکنی نام دارد که قبل از این که زبان فرد شکل گیرد به وجود می آید و در همین ماه های اول در زندگی پدید می آید.

در جریان این مکانیسم نوزاد سعی می کند تا ویژگی هایی که مطلوب می باشد را در درون خود پدید آورد و با تجربه دائمی آن در درون خویش احساس امنیت و آرامش به او دست می دهد، در ادامه این مقاله در مورد مکانیسم درون فکنی و عملکرد آن توضیحات بیشتری را ارائه می دهیم تا با آن آشنا شوید.

مکانیسم درون فکنی چیست؟

درون فکنی که در اصطلاح تخصصی روانشناسی به نام introjection شناخته می شود یکی از انواع مکانیسم های دفاعی می باشد که برای اولین بار توسط زیگموند فروید مطرح شده است، فروید بر این باور می باشد که مکانیسم های دفاعی واکنش های ناخودآگاهی می باشند که از ساختار ایگو در برابر دو ساختار دیگر اید و سوپرایگو محافظت می کنند.

اید در خواست هایی در زمینه غرایز و امیال ابتدایی بیان می کند و از طرف دیگر سوپرایگو با در نظر گرفتن معیارهای اخلاقی یا همان وجدان اجازه برآورد کردن همه آن ها را نمی دهد در این حالت باید ایگو نقش میانجی گری را ایفا کند و فشارهایی که به خاطر ساختارهای متضاد به وجود می آید را مدیریت نماید، در همین راستا به کاربستن مکانیسم دفاعی مختلف تا حد زیادی می تواند کمک کننده باشد .

بر اساس نظریه فروید زمانی که فرد در درون خود دچار نقص می شود در این حالت به همانند سازی شدید با الگوهای مهم زندگی خود روی می آورد و در این شرایط فرد تلاش می کند تا جنبه های مثبت اشیا ( افراد مهم زندگی) را جذب کند و از این طریق از شر احساسات منفی رها شود، به این عمل در زبان روانکاوی به عنوان مکانیسم دفاعی درون فکنی شناخته می شود.

مکانیسم درون فکنی در نظریه ملانی کلاین

ملانی کلاین یکی از نظریه پردازان پسا فرویدی می باشد که باعث شد تئوری او افزایش یابد او بیشتر از فروید این مطلب را مورد بررسی قرار داد و بر روی دوران کودکی تاکید کرد و مفاهیم روانکاوری را برای نوزادان نیز به کار برد، کلاین بر این باور بود که در سنین کودکی از برخی از مکانیسم ها بیشتر استفاده می شود که می توان به مواردی مانند دوپاره سازی، درون فکنی، برون فکنی و همانند سازی فرافکنانه اشاره نمود، در واقع نوزاد از همان ابتدا متوجه می شود که مادر یا همان شی ابتدایی دارای ویژگی های مثبت و منفی می باشد.

اما او از نظر روانی قادر نیست تا دو جنبه فرد را مورد بررسی قرار دهد و به همین دلیل در ذهن خود به دو پاره سازی یا تقسیم دست می زند و دو شی را به عنوان پستان خوب و پستان بد در نظر می گیرد و بعد در نظر می گیرد تا این ویژگی ها را با مکانیسم درون فکنی در خود ایجاد نماید، در صورتی که کودک ویژگی های مثبت را جذب کند از احساس تنش و اضطراب در امان خواهد بود و در صورت جذب ویژگی های منفی، کودک نسبت به آن ها احساس کنترل خواهد داشت، با این حال آن چه کودک به درون خود راه می دهد بازنمای واقعی اشیا نخواهد بود بلکه تا حدودی به تخیل و خیال بافی او مربوط می شود.

تفاوت همانند سازی و درون فکنی

همانند سازی و درون فکنی دو مکانیسم دفاعی می باشند که با یکدیگر شباهت های بسیاری دارند برای تمایز این دو از یکدیگر می توان گفت که درون فکنی شکل شدید همانند سازی می باشد، به طور کلی در همانند سازی فرد تلاش می کنند تا شبیه ویژگی ها و الگوهای مثبت افراد مهم زندگی اش شود و ویژگی های مثبت آن ها را در خود به وجود آورد، این مکانیسم نوعی عمل تقلیدی به حساب می آید و فرد سعی دارد شبیه شخص مورد نظر شود اما در درون فکنی فرد تلاش می کند نقص های خود را با جذب ویژگی های مثبت دیگران جبران کند و از همین رو سعی می کند ویژگی های خوشایند آن ها را به خودش نسبت دهد.

منبع : مکانیسم دفاعی درون فکنی چه آسیب هایی می زند؟

بازدید : 201
جمعه 22 مرداد 1400 زمان : 19:13

وفاداری و تعهد در هنگام بستن پیمان زناشویی یکی از ارکان اصلی عشق و رابطه عاطفی سالم است. تشخیص وفاداری در جلسات اول بسیار سخت می باشد بنابراین در این مقاله به سوالات وفاداری در جلسه خواستگاری پرداخته شده است که می تواند به بسیاری از زوجین کمک کند.

برای اینکه بتوانید زندگی مشترک موفقی را تجربه کنید نیازمند این هستید که شما و همسرتان بتوانید نسبت به یکدیگر و رابطه زناشویی خود متعهد باشید و به رابطه فرازناشویی (یعنی رابطه عاطفی و جنسی خارج از رابطه زناشویی) روی نیاورید.

در این مقاله با عنوان وفاداری در دوران نامزدی و ازدواج قصد داریم به این مبحث مهم بپردازیم و اطلاعات مهم و کلیدی را در این خصوص به شما ارائه دهیم.

وفاداری در دوران نامزدی

دوره نامزدی دوره ای است بعد از طی شدن جلسات خواستگاری که عقد رسمی بین دختر و پسر صورت نگرفته اما دختر و پسر رضایت اولیه را از یکدیگر کسب کرده اند و حال به قصد کسب شناخت بیشتر در حال سپری کردن دوره نامزدی هستند.

اگر چه در این دوران دختر و پسر به طور رسمی با یکدیگر ازدواج نکرده اند اما در هر حال آن ها به قصد ازدواج با یکدیگر در ارتباط هستند، بنابراین در این دوره نیز وفاداری و تعهد متناسب با شرایط و دوره، جایگاه و اهمیت خاص خودش را دارد.

یعنی اینطور نیست که فردی که در حال سپری کردن دوره نامزدی است چنین فکر کند که به دلیل اینکه هنوز به صورت رسمی ازدواج نکرده است، می تواند با فردی دیگر وارد رابطه عاطفی شود و همزمان نیز دوره نامزدی اش را سپری کند. طبیعتا اگر چنین چیزی از فرد مشاهده شود نباید از کنار این مسئله به سادگی گذشت و باید توجه ویژه ای به آن داشت چون این فرد از همین ابتدا به صورت غیر مستقیم اعلام می کند که من فرد وفاداری نیستم و نمی توانم نسبت به رابطه و عهدی که بسته ام متعهد باشم.

نشانه های عدم وفاداری در نامزدی

در ادامه نشانه هایی عدم وفاداری در دوران نامزدی مطرح شده است، زوجین باید به این نشانه ها توجه زیادی داشته باشند و آن ها را سرسری نگیرند.

1. ابهام و تناقض در صحبت ها

برخی از افراد به شدت مبهم هستند و هیچگاه به طور واضح در مورد روابطشان صحبت نمی کنند. ممکن است در طول دوره نامزدی با آن ها به طور متعدد حرف هایی را بشنوید که دارای تناقض باشند.

2. عدم صداقت از نشانه های عدم وفاداری

فردی که به عنوان نامزد شما با شما در ارتباط است باید تمام تلاشش را بکند که بتواند اعتماد شما را جلب کند اگر که نامزد شما در مورد روابطش با شما صداقت کافی را نداشت و به شیوه ای رفتار کرد که گویی برخی از موارد و ارتباط هایش را از شما پنهان می کند باید دقت بیشتری داشته باشید.

آیا همسر آینده شما وفادار است؟| سوالات وفاداری در جلسه خواستگاری

3. تلاش برای پنهان کردن تلفن همراه

اینکه شما بخواهید در مسائل شخصی فرد تجسس کنید و به عنوان مثال تلفن همراهش را چک کنید چه در دوران نامزدی چه در دوران شروع زندگی مشترک، اصلا کار درستی نیست اما اینکه فرد تلاش کند مدام تلفن همراهش را از شما پنهان کند، زمانی که پیش شماست تلفن خود را در حالت سکوت قرار دهد یا اینکه در حضور شما از پاسخ دادن به برخی از تماس ها اجتناب کند، می تواند علامت خطری باشد مبنی بر اینکه وی فرد وفاداری نیست باشد.

فردی که رابطه پنهانی نداشته باشد زمانی که نزد شماست به راحتی تلفن همراهش را در معرض دید می گذارد و بدون هیچ استرس و رفتار مشکوکی تماس هایش را پاسخ می دهد. البته قبل از قضاوت فرد مقابل نیاز است که در مورد علت رفتارش از او سوال شود اما اگر فرد از پاسخ دادن طفره برود و پاسخ هایی غیر منطقی بدهد باید دقت بیشتری در شناخت او به کار بگیرید.

یادتان باشد که دوره نامزدی دوره شناخت است و بسیار مهم که شما نسبت به این موارد توجه و دقت زیادی داشته باشید. ضمن اینکه خودتان هم باید در این مورد دقت کنید و در دوران نامزدی تان خودتان را برای متعهد بودن به شریک زندگی تان آماده کنید.

سوالات وفاداری در خواستگاری

  • جایز شمردن روابط خارج از ازدواج نشانه بی قیدی است یا روشن فکری؟
  • چرا وفاداری مهم است؟
  1. به خاطر خدا
  2. به خاطر حفظ سلامتی
  3. به خاطر اینکه رابطه ارزشمند است و نیاز به مراقبت دارد.
  4. وفاداری مهم نیست.
  • آیا بی وفایی و عهدشکنی یک نفر همیشه دلیلی برای قطع رابطه با او است؟ چرا؟
  • تا چه اندازه احساس می کنی«مالک» شخص دیگری هستی؟ چه چیزی باعث می شود این احساس را داشته باشی؟
  • آیا میل به وفاداری شکلی از مالکیت طلبی حسادت آمیز است، یا یک تمایل اصیل به سلامت رابطه؟
  • آیا رابطه داشتن با کسی که از جهاتی دست نیافتنی است برای تو هیجان انگیز تر است؟
  • اگر شریک زندگی شما اعتراضی نداشته باشد، شما:
  1. چند باری با کس دیگر رابطه خواهی داشت؟
  2. با فرد دیگر دوستی و رابطه خواهی داشت؟
  3. وارد روابط مجازی می شوی؟
  • از طرز فکر و تجربه های پدر و مادرت در مورد وفاداری چه چیزهایی به یاد داری؟ این عوامل چگونه تو را تحت تاثیر قرار داده و باعث چه رفتارهایی در روابطت می شوند؟

رفع سوء تفاهمات و ثبات پایداری در دوران زندگی مشترک

یادتان باشد که افراد، شرایط محیطی، ویژگی های شخصیتی و ارتباطات بین فردی مختلفی دارند و اصلا جای تعجب نیست که بین روابط دوستانه و کاری، ویژگی های شخصیتی و ارتباطات بین فردی شما و نامزدتان نیز تفاوت وجود داشته باشد و این تفاوت ها گاهی می تواند سوء تفاهم و مشکلاتی را بین روابط زن و شوهر به وجود بیاورد بنابراین شما موظف هستید که نوع روابط دوستانه و کاری خودتان را برای نامزدتان توضیح دهید و میزان ارتباط و صمیمیتی که با هر کدام (افراد تاثیر گذار در زندگی تان) دارید را توضیح دهید تا نامزدتان چارچوب ذهنی مشخصی از روابط شما به دست بیاورد و ببیند که آیا مسئله یا رابطه ای هست که امکان داشته باشد در آینده با آن مشکل داشته باشد یا خیر.

پیشنهاد مشاور:آیا باید در مورد ازدواج تان تجدید نظر کنید؟ | روانشناسی دوران نامزدی

متقابلا نامزد شما نیز وظیفه دارد که اگر همکار یا دوستانی دارد که جنس مخالف هستند برای شما توضیح دهد تا شما بتوانید در این مورد دید واضح و روشنی در این مورد به دست بیاورید و تصمیم گیری درست و منطقی داشته باشید.

وفاداری در دوران ازدواج

اینکه شما تلاش کنید که نهایت دقتتان را برای شناخت طرف مقابل تان در دوران نامزدی به کار بگیرید به یک طرف و اینکه تلاش کنید با شروع زندگی مشترکتان به نیازهای همسرتان به خوبی پاسخ دهید از طرف دیگر، می تواند وفاداری همسر شما را تضمین کند.

زن و مرد هر دو نسبت به نیازهای یکدیگر مسئولیت دارند و اگر هر کدام از آن ها نسبت به رفع نیازهای همسرشان بی تفاوت باشند می توانند زمینه بروز خیانت و کاهش وفاداری را در زندگی مشترکشان فراهم کنند. موارد زیر از جمله مشکلاتی است که می تواند ثبات زندگی مشترک را به خطر بیندازد و باعث ایجاد تفرقه بین زن و مرد شود، بنابراین توجه به آن ها و تلاش برای رفعشان اهمیت زیادی دارد.

بی توجهی نسبت به نیازهای عاطفی و احساسی همسر

احساساتی و عاطفی بودن زنان بر هیچکس پوشیده نیست و همه ما می دانیم که زنان به ارضای نیاز عاطفی اهمیت زیادی می دهند، البته این به معنای این نیست که ارضای نیاز عاطفی مردان اهمیتی ندارد و مردان بی عاطفه هستند، بلکه این نیاز هم در زنان و هم در مردان وجود دارد، اما زنان حساسیت بیشتری نسبت به این مسئله دارند و اگر که شما به عنوان یک مرد به احساسات و عواطف همسرتان توجه نکنید و رابطه زناشویی را فقط در رابطه جنسی ببینید و یا اینکه تصور کنید که با تامین مایحتاج مالی، تمام نیازهای همسرتان را رفع کرده اید اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شده اید و با این کار می توانید تاثیر بسیار منفی روی رابطه زناشویی تان با همسرتان بگذارید و باعث می شوید که همسرتان به مرور از شما سردتر شود و همین امر سبب بروز خیانت شود.

همچنین اگر زنی فقط از همسرش انتظار تامین مایحتاج مالی داشته باشد و مدام بر سر اینگونه مسائل با همسرش بحث کند و نسبت به نیازهای عاطفی همسرش بی تفاوت باشد و طوری رفتار کند که مرد تصور کند که همسرش او را فقط برای پول می خواهد، به مرور باعث سرد شدن رابطه زناشویی خود و همسرش می شود.

منبع : آیا همسر آینده شما وفادار است؟| سوالات وفاداری در جلسه خواستگاری

بازدید : 80
جمعه 22 مرداد 1400 زمان : 19:11

کنترل استرس، بهترین روش های غلبه بر استرس + بررسی علائم

کنترل استرس چه اهمیتی دارد؟ آیا می توان استرس را مدیریت کرد؟ آیا میزان استرس در هر موقعیتی مضر می باشد و یا استرس مفید و لازم هم وجود دارد؟ استرس به فشار روانی بیش از تحمل فرد گفته می شود که از بیرون اتفاق می افتد و منشأ درونی ندارد، امروزه در زندگی چالش های بسیاری به وجود می آید و به همین دلیل بسیاری از افراد درگیر استرس می شوند، گاهی اوقات ممکن است شدت استرس بسیار زیاد باشد و آسیب های جسمانی و روانی را ایجاد کند در این حالت بر روی موقعیت های اجتماعی، شغلی، تحصیلی و سایر جنبه های زندگی تاثیر منفی می گذارد.

در این خصوص توصیه می شود تا از روانشناس متخصص کمک بگیرید تا در این زمینه راهکارهای لازم را در اختیار شما قرار دهد و با استفاده از تکنیک های رفتاری سعی کنید استرس تان را کاهش دهید و در صورتی که در خصوص کنترل استرس نیاز به کمک دارید می توانید از خدمات مشاوره کنترل استرس و کاهش اضطراب استفاده نمایید.

استرس چیست و چه دلایلی دارد؟

به هر گونه از عوامل استرس زای محیطی، استرس گفته می شود که به تجربه علائم اضطرابی در انسان می انجامد، با توجه به تفاوت های فردی استرس های زندگی هر فرد با دیگری متفاوت می باشد و به عبارتی آن چه که باعث اضطراب در یک شخص می شود ممکن است در فرد دیگر هیچگونه نگرانی ایجاد نکند.

بر اساس بررسی های انجام شده برخی از عوامل مهمترین استرس های زندگی می باشند که بسیاری از افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و در بسیاری موارد زمینه ساز بروز اختلالات روانشناختی می باشد، از جمله آسیب زا ترین استرس ها می توان به مواردی مانند جدایی والدین در سنین پایین، طلاق گرفتن یا هر گونه جدایی عاطفی، از دست دادن شغل، شکست تحصیلی و مرگ عزیزان اشاره کرد.

کنترل استرس، علائم و پیامدهای استرس چیست؟

استرس فشار روانی است که به دلیل چالش های زندگی و عوامل بیرونی در فرد به وجود می آید در حالتی که این نیروی روانی بیش از تحمل فرد باشد باعث به وجود آمدن استرس در او می شود، البته باید توجه داشته باشید که استرس همیشه و به هر مقدار بد نمی باشد، در صورتی که استرس باعث شود فرد در شرایط سخت عملکرد بهتری داشته باشد، مفید است و باعث پیشرفت فرد می شود. استرس زمانی مضر و آسیب زا می باشد که به صورت مداوم باشد و بر عملکرد فرد تاثیر منفی می گذارد.

در صورتی که فرد دچار استرس می شود در حالت روانی علائم گوناگونی نشان داده می شود برخی از آن ها در زیر بیان شده اند:

  • تفکرات نگران کننده
  • التهاب بدن
  • تکرار ادرار
  • تغییرات خلق و خو
  • کم طاقتی و از دست دادن صبر و تحمل
  • خستگی جسمانی و روانی
  • اختلال در خواب
  • تعریق بیش از حد
  • تغییر وزن و اشتها
  • اختلال در تمرکز حافظه

اگر شدت استرس بالا رود ممکن است فرد در آینده به بیماری MS مبتلا شود.

مراحل استرس

استرس دارای سه مرحله می باشد در مرحله اول فرد وارد دوره اخطار می شود، زمانی که خبر ناگوار و هیجان انگیزی به فرد داده می شود در ابتدا او این خبر را برای خود تفسیر و معنا می کند، در مرحله بعد اگر خبر ناراحت کننده باشد فرد برای پذیرش آن مقاومت می کند و آن خبر را انکار می کند و این مرحله تا زمانی ادامه دارد که فرد برای پذیرش آن آمادگی داشته باشد و این مرحله احتمال دارد ساعت ها و یا روزها طول بکشد.

زمانی که فرد با این خبر کنار آمد و آن را پذیرفت وارد دوره فرسودگی می شود و در این مرحله بدن فرد آسیب پذیر می شود و ممکن است که افسردگی، وسواس، پرخاشگری، عصبانیت، پیری زودرس، سردرد، فشار خون بالا، سکته قلبی و غیره مبتلا گردد.

کنترل استرس، چه عواملی استرس زا هستند؟

در زندگی امروزه علت های مختلفی برای بروز استرس در فرد وجود دارد که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • کمال گرایی افراطی
  • احساس مسئولیت و واکنش زیاد نسبت به نتایج منفی کارهای خود
  • نگرش منفی نسبت به خود و دیگران
  • واکنش بیش از حد به محرک های تهدید آمیز
  • عوامل ژنتیکی و ارثی
  • عوامل محیطی مثل سروصدا و مشکلات مالی

در این شرایط باید به تفاوت استرس و اضطراب توجه نمایید و تفاوت آن ها را شناسایی کنید، برای شناخت آن ها باید این نکته را در نظر بگیرید که علت استرس بیرونی و مشخص می باشد و فرد می داند به چه دلایلی دچار استرس شده است و اما دلیل و منشأ اضطراب در درون فرد می باشد و علت اصلی نگرانی و دلشوره به صورت واضح مشخص نشده است.

راهکارهای کنترل استرس

برای مدیریت و کنترل کردن استرس راه های گوناگونی وجود دارد که در صورتی که آن ها را به کار بگیرید می توانید تا حدودی استرس تان را کنترل نمایید، در گام اول باید به خودتان ایمان داشته باشید و مطمئن شوید که می توانید استرس تان را به خوبی مدیریت کنید، اگر به توانایی خود برای کنترل استرس ایمان نداشته باشید در این صورت تلاش های شما بی فایده خواهد و نتیجه بخش نمی باشد.

در ادامه این مقاله راهکارهای عملی برای کنترل استرس بیان می کنیم در کنار این راهکارها می توانید از روانشناسان متخصص مشاوره بگیرید و با اجرای تکنیک های روانشناسان می توانید استرس را کنترل کنید و گرفتار پیامدهای آن نشوید.

  1. کارهایتان را الویت بندی کنید

باید برای خودتان برنامه ای منظم بچینید و کارهای خودتان را الویت بندی کنید، کارهایی که احساس می کنید اهمیتی ندارند و انجام آن ها لازم و ضروری نمی باشد و باعث به وجود آمدن استرس در شما می شود بهتر است آن ها را حذف کنید و سعی کنید کارهای نیمه کاره تان را به اتمام برسانید، در این حالت به زندگی تان نظم خواهید داد و تا حد زیادی استرس شما کاهش می یابد.

  1. کنترل استرس، از حمایت دیگران استقبال کنید

در صورتی که خانواده و دوستان از شما حمایت کنند تحمل شرایط استرس زا برای شما راحت تر خواهد شد و بهتر می توانید با این موضوع کنار بیایید، هم چنین کسانی که شما را حمایت می کنند ممکن است تجربه های مشابه ای داشته باشند و به خوبی بتوانند در این خصوص شما را راهنمایی کنند، در حقیقت کسانی که از شما حمایت می کنند و پشتیبان شما می باشند باعث می شوند تا این دوره را به سلامت و خوبی پشت سر بگذارید و موفق باشید.

  1. خواب کافی و خوب داشته باشید

بر اساس تحقیقات انجام شده افرادی که خواب کافی و با کیفیتی ندارند بیشتر در معرض استرس قرار می گیرند و به همین دلیل توصیه می شود که روزانه ۸ ساعت خواب کافی داشته باشید و کارهایی که مانند گوش دادن موزیک ملایم، خواندن کتاب های لذت بخش، حمام آب گرم را انجام دهید زیرا باعث افزایش کیفیت خوابتان می شود و در صورت امکان در جایی بخوابید که هیچ نور و صدایی وجود نداشته باشد در صورتی که قبل از خواب استرس داشتید و نگران بودید موضوعاتی که باعث نگرانی شما شده است را در کاغذ بنویسید و با خودتان بگویید مسائلی که باعث نگرانی شده است را در زمان مناسب حل خواهم کرد.

  1. ورزش کنید

یکی از راه هایی که به وسیله آن می توانید استرس تان را کاهش دهید ورزش کردن می باشد و هم چنین ورزش باعث افزایش اعتماد به نفس شما می شود، با ورزش کردن هورمون سروتونین که شادی آور است در بدن آزاد شده و فرد می تواند به درستی استرسش را مدیریت کند.

هم چنین برای کاهش استرس می توانید از تمرینات آرام بخشی مانند یوگا، ماساژ، پیاده روی و شنا و نقاشی کشیدن استفاد کنید و حالتی که استرس شدیدی دارید چند بار نفس عمیق بکشید تا تاثیر آن را در کاهش استرس تان مشاهده کنید.

  1. در زندگی خود هدف داشته باشید

هدف داشتن در زندگی و پذیرفتن چالش های آن یکی از راه های کاهش استرس می باشد، شما باید برای خود آینده ای روشن و واقع بینانه در نظر بگیرید. در صورتی که کمال گرایی افراطی باعث می شود تا در رسیدن به اهدافتان با مشکلات و چالش هایی رو به رو شودی که استرس های زیادی برای شما داشته باشد، بنابراین باید آینده ای که برای خودتان در نظر می گیرید مثبت و بر اساس واقعیت های زندگی باشد.

  1. مواد غذایی مناسب برای کنترل استرس

در طول روز برای این که استرس کمتری داشته باشید و آن را کنترل کنید می توانید از مواد غذایی، عرقیجات و داروهای گیاهی استفاده کنید، در زیر نمونه هایی از آن را بیان می کنیم:

  • دمنوش بابونه
  • عود های آرامش بخش
  • بو کردن عطر اسطوخودوس
  • مصرف میوه هایی مانند هلو و بلوبری
  • مصرف غلات
  • ماهی
  • گوشت قرمز
  • تخم مرغ

هم چنین این نکته را در نظر بگیرید که مصرف مواد کافئین دار را کاهش دهید و در رژیم غذایی تان آن ها را محدود کنید و از مصرف الکل و مواد مخدر پرهیز نمایید.

منبع : کنترل استرس | بهترین روش های غلبه بر استرس که به شما نمی گویند

بازدید : 201
يکشنبه 10 مرداد 1400 زمان : 22:03

مردان و زنان ممکن است در دوره ای از زندگی دچار افسردگی شوند. افسردگی یک بیماری جدی است که بر نحوه تفکر، احساس و عمل فرد تأثیر می گذارد. در این مقاله به راه های درمان، علائم و علل افسردگی در مردان می پردازیم.

یکی از اختلالات شایع روانی، افسردگی می باشد که صرف نظر از ویژگی های شخصیتی امکان ابتلا در همه مردان وجود دارد و معمولا نشانه های آن به صورت خستگی، مشکلات خواب، رفتارهای خطرناک و اعتیاد به مواد مخدر نشان داده می شود.

افسردگی در زنان زودتر نشان داده می شود زیرا زنان در مورد احساساتشان حرف می زنند و به راحتی صحبت می کنند اما مردان افسردگی را برای خود مسئله ای خجالت آور در نظر می گیرند و از احساسات و مشکلات خود در این خصوص حرفی نمی زنند به همین دلیل بیماری افسردگی در مردان دیر تشخیص داده می شود. در حالی که تشخیص به موقع و درمان زود هنگام آن اهمیت بسیاری دارد.

در ادامه این مقاله به بررسی کامل افسردگی می پردازیم و در صورتی که شما و اطرافیانتان علائم و نشانه های افسردگی را دارید بهتر است هر چه زودتر برای درمان آن از مشاور متخصص کمک بگیرید.

افسردگی در مردان: دلایل اصلی

افسردگی در آقایان دلایل متعددی دارد. عوامل ژنتیکی، احتمال افسردگی در مردان افزایش می یابد، هم چنین در محیط کاری اگر شخص دچار استرس های زیادی باشد احتمال تحریک و بروز افسردگی وجود دارد، افسردگی در مردان در سنین مختلفی به وجود می آید به طور مثال در سنین نوجوانی، در هنگام ازدواج و در دوران بازنشستگی، فرد در خطر احتمال افسردگی قرار می گیرد.

با توجه به این موارد، عوامل دیگری در این زمینه نقش دارند که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • استرس بیش از حد
  • مشکلات خانوادگی و زناشویی
  • شکست در رسیدن به اهداف
  • از دست دادن شغل و مشکلات مالی
  • مشکلات سلامتی و بیماری های مزمن
  • ترک مواد مخدر و سیگار
  • مرگ دوستان و آشنایان
  • مسئولیت های سنگین خانوادگی
  • افسردگی پس از زایمان همسر

علائم افسردگی چیست | علائم افسردگی در مردان مجرد

علائم افسردگی در زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد برخی از مهم ترین علائم افسردگی در مردها عبارت اند از:

خستگی از علائم افسردگی

یکی از شایع ترین نشانه های افسردگی در آقایان، خستگی می باشد مردان افسرده همواره احساس خستگی می کنند و تحریکات بدنی و صحبت کردن آن ها بسیار کند می باشد و آن ها تمایل زیادی به خوابیدن دارند اما در به خواب رفتن با مشکلاتی رو به رو هستند به همین دلیل خستگی آن ها همواره در جسم و روان آن ها احساس می شود.

مشکلات خواب از نشانه های افسردگی در مردان

مردانی که به بیماری افسردگی مبتلا می شوند معمولا در خواب مشکل دارند آن ها یا خیلی زود از خواب بیدار می شوند و یا بیش از نیازشان می خوابند به طور مثال ممکن است یک فرد 12 ساعت در طول شبانه روز بخوابد اما باز هم احساس خستگی می کند.

کاهش میل جنسی

یکی از شایع ترین علائم افسردگی در آقایان به خصوص مردان جوان، کاهش میل جنسی می باشد، افسردگی باعث می شود بخش هایی از سیستم لیمبیک دچار اختلال شود، سیستم لیمبیک بخشی از مغز می باشد که وظیفه آن کنترل انرژی، خواب، میل جنسی و سایر هیجان ها است.

بسیاری از مردان ابتلا فکر می کنند به بیماری مبتلا شده اند و به پزشک مراجعه می کنند ولی با انجام آزمایش و مصاحبه، برای آن ها تشخیص مصاحبه داده می شود.

افسردگی در مردان، هرگز این علائم را نادیده نگیرید

خشم و زود رنجی

به طور معمول مردان احساس خشم و ناراحتی خود را نشان نمی دهند و آن را به وسیله خشم و عصبانیت تخلیه می کنند آن ها عصبانیت افراطی از خودشان نشان می دهند و با کوچک ترین تحریک بر انگیخته می شوند، هم چنین برخی از مردان بسیار زودرنج و حساس هستند و از کوچک ترین موضوعات دلگیر می شوند و اعصاب شان به هم می ریزد.

کارهای احمقانه و خطرناک از علائم افسردگی مردان ایرانی

به طور معمول مردان نمی توانند احساساتشان را بیان کنند و به همین دلیل سعی می کنند با استفاده از روش های مردانه مشکلاتشان را حل نمایند برای مثال ممکن است آن ها برای جبران احساسات منفی شان با سرعت بسیار بالا رانندگی کنند و یا با فردی بسیار تنومند تر از خودشان دعوا کنند.

مردانی که به افسردگی مبتلا هستند رفتارهای پر خطر آن ها نسبت به زنان بسیار زیاد می باشد این رفتار های نشانه اختلال دو قطبی می باشد و باید توسط پزشک متخصص مورد بررسی قرار گیرد.

افسردگی در مردان: افکار خودکشی

افکار خودکشی در مردان 4 برابر زنان می باشد و به طور معمول مردان از افکارشان صحبت نمی کنند و به همین دلیل افکار خودکشی در آن ها تشخیص داده نمی شود به طور معمول مردان از روش های جدی تر و خطرناک تری برای خودکشی استفاده می کنند و آمار جان باختگان خودکشی در میان مردان بسیار زیاد می باشد.

اعتیاد به الکل و سایر مواد مخدر در مردان افسرده

تقریبا 20 تا 25 درصد مردانی که مبتلا به افسردگی هستند به الکل اعتیاد دارند و فرد با مصرف الکل احساس می کند که حس بهتری در او ایجاد می شود اما بعد از مدتی علائم و نشانه های افسردگی در او افزایش می یابد و مشکلات جدی تری را در او ایجاد می کند.

دیگران را از خود راندن

افرادی که به افسردگی مبتلا می شوند تغییرات چشم گیری در خلق و خوی آن ها ایجاد می شود به طوری که اطرافیان متوجه این تغییرات می شود اما مردان در مرحله اول حاضر به قبول این تغییرات نیستند و آن را انکار می کنند و هم چنین به نگرانی نزدیکانشان توجهی ندارند و احتمال دارد باعث رنجش و دوری دیگران از خودشان شوند.

علائم احساسی افسردگی در مردان

  • پرخاشگری
  • عصبانیت
  • کناره گیری عاطفی از جمع دوستان، خانواده و همکاران
  • ناامیدی
  • عدم علاقه به خانواده ، اجتماع، سرگرمی ها و کار
  • عدم وجود میل جنسی مانند گذشته
  • بی قراری

منبع : افسردگی در مردان| علائمی که نباید نادیده بگیرید

بازدید : 136
يکشنبه 10 مرداد 1400 زمان : 22:01

خانواده های ترکیبی ( خانواده ناتنی) چه مسائلی دارند؟

خانواده های ترکیبی یا ناتنی چه تفاوت های با خانواده های معمولی دارند؟ این خانواده ها از پدر یا مادری ناتنی تشکیل شده اند، این خانواده ها با چالش هایی همراه می باشند و مشکلاتی برای آن ها به وجود می آید برای این که بتوانید راه حل هایی برای این مشکلات پیدا کنید باید به خوبی بررسی و شناسایی شود تا بتوانید به سمت خانواده سالم حرکت کنند.

در خانواده های ترکیبی احتمال این که فرزندان ضربه روحی فراوانی بخورند وجود دارد و به همین دلیل باید پدر و مادر توجه کافی به آن ها داشته باشند البته نباید توجه و محبت والدین بسیار زیاد باشد و یا به گونه ای باشد که کودک از موقعیتش سوء استفاده نماید، البته خانواده های ترکیبی علاوه بر مشکلات، مزیت هایی دارند که در ادامه این مقاله در مورد آن ها توضیح خواهیم داد.

خانواده های ترکیبی ( ناتنی) چگونه خانواده ای است؟

خانواده های ترکیبی به خانواده هایی گفته می شود که در آن ها یک یا چند نفر از اعضای خانواده ناتنی می باشند، مانند پدر، مادر، خواهر و برادر ناتنی. امروزه با توجه به این که میزان طلاق افزایش یافته است آمار خانواده های ترکیبی ( ناتنی) زیاد شده است، زیرا زن و مردی که با هم ازدواج می کنند احتمال دارد خانواده ای با اعضای ناتنی تشکیل دهند که می تواند شامل فرزند همسر فعلی خود و یا فرزندانی از ازدواجی دیگر باشد، این خانواده ها در زندگی با چالش هایی رو به رو خواهند شود و در این خانواده ها فرزندان ممکن است نتوانند با خواهر و برادر ناتنی به ویژه با پدر و مادر ناتنی سازگار شوند و با آن ها زندگی کنند، برای این که میان اعضای خانواده ترکیبی تعامل برقرار شود باید به مشاور خانواده مراجعه کنید و از تجربیات آن ها استفاده نمایید.

مشکلاتی که در خانواده های ناتنی به وجود می آید

تربیت و کنار آمدن با فرزند همسر چالش هایی را به همراه دارد و مسئله ساز می باشد و از طرف دیگر کودکان و نوجوانان تا مدت ها نمی توانند با والد ناتنی خود رابطه سازگاری داشته باشند و با آن ها بداخلاقی می کنند و دوست ندارند آن ها را به عنوان عضوی از خانواده بپذیرند، خیلی از آن ها نسبت به پدر و مادرشان دلخور می شوند زیرا تصور می کنند شخص دیگری جایگزین پدر و مادرشان شده است و در این حالت چالش ها و مشکلاتی در فرزندپروری به وجود می آید.

مهم ترین مشکلی که خانواده های ترکیبی با آن دست و پنجه نرم می کنند تلاش می کنند تا میان اعضای خانوادگی هماهنگی ایجاد کنند و تا به یک خانواده عادی و معمولی تبدیل شوند، فرزندان ابتدا سعی می کنند تا با والدین ناتنی شان سازگار شوند و بعد از آن با خواهد و برادر ناتنی شان سازگار شده و رفتار عادی خواهند داشت و رابطه خوبی میان آن ها شکل می گیرد.

خانواده های ناتنی، مشکلات پیش روی زن و مرد

والدین در خانواده های ترکیبی باید مطابق با اصول روانشناسی با فرزندش ارتباط برقرار کنند و در این خصوص خانواده ها و والدین با مشکلاتی مانند جانبداری، تعارضات، بروز مشکلات در وظیفه شناسی و غیره رو به رو می شوند و والدین در میان خواسته های همسر خود، فرزندان و همسر قبلی شان گیر می کنند و اختلالات و تناقض هایی در میان آن ها به وجود می آید.

اگر والد ناتنی توانایی لازم برای تربیت فرزندان و اداره امور خانه را داشته باشند اما باز هم فرزندان ممکن است این موضوع را نپذیرند و مقاومت کنند و بعد از مدتی حس سرخوردگی و افسردگی را در والد ناتنی به وجود آورند، در صورتی که فرزندان مشاهده کنند بین والدین دعوا، تنش و یا خلائی وجود دارد سعی می کنند از این فرصت سوء استفاده کنند و در برابر والد ناتنی و خواهر و برادر ناتنی مقاومت کرد و کسب قدرت کنند مخصوصا اگر این مشکلات به وجود آمده در رابطه با نظم و ترتیب و یا قوانین و مقررات باشد.

خانواده های ترکیبی، مشکلات فرزندان

  • کودک ممکن است موقعیت خود را در خانواده از دست بدهد.
  • برخی از کودکان عادت کرده اند تا تنها باشند و بعد از اضافه شدن خواهر و برادر ناتنی مجبور می شوند تا اتاق شان را با آن ها به اشتراک بگذارند و همین مسئله باعث می شود تا مشکلات، دعواها و اختلافاتی در میان آن ها به وجود آید.
  • به اشتراک گذاشته شدن پدر یا مادر با دیگر بچه ها، باعث به وجود آمدن چالش هایی در میان فرزندان در خانواده ترکیبی می شود.
  • بسیاری از خانواده ها زمانی که عضو جدیدی وارد خانواده شان می شود نقل مکان می کنند و این به معنی جدا شدن کودک از دوستان و مدرسه اش می باشد در این شرایط کودکان تغییرات به وجود آمده را سخت می پذیرند و به همین خاطر لازم است تا از مشاور و روانشناس کودک کمک بگیرید تا به کودک کمترین آسیب وارد شود و کودک بتواند این شرایط را بپذیرد.

امتیازات خانواده های ترکیبی

در این خانواده ها پدر و مادر از زندگی جدیدشان راضی می باشند و فضای زندگی آن ها بهتر و محیطی گرم تر خواهد داشت و در صورتی که والد ناتنی دلسوز و مهربان باشد فرزندان کمتر کمبود پدر و مادر واقعی شان را حس خواهند کرد و مراقبت های بیشتری از آن ها می شود و مراقبان بیشتری در اختیار آن ها قرار دارد.

در خانواده های ترکیبی، فرزندان دارای خواهر و برادر می شوند و همانطور که برخی از کودکان حاضر نیستند کسی تنهایی آن ها را بر هم بزند، برخی از کودکان از داشتن خواهر و برادر تازه ای که با آن ها بازی کنند احساس شادی و نشاط و می کنند و لذت می برند زیرا تنهایی شان پر می شود و برای شان خوشایند می باشد، و داشتن خواهر و برادر جدید در روابط اجتماعی آن ها تاثیر گذار می باشد و در آینده آن ها موثر خواهد بود.

در کنار این موضوع کودکانی که به فرزند خواندگی پذیرفته می شوند شرایطی مشابه با این کودکان خواهند داشت اگر چه ارتباط زیستی میان کودکان فرزند خوانده با پدر و مادر وجود ندارد اما آن ها با دریافت محبت و توجه می توانند از جانب دیگران کمبود پدر و مادر نداشته خود را پر کنند و حس خوبی از دیگران دریافت نمایند.

منبع : خانواده های ترکیبی یا خانواده ناتنی | پیشنهاد مشاور چیست؟

بازدید : 114
شنبه 2 مرداد 1400 زمان : 17:28

هر زمان که سخن از ازدواج می شود یکی از معیارهایی که مد نظر قرار می گیرد فاصله سنی بین دختر و پسر است. اختلاف سنی زیادی جزو مسائلی می باشد که باعث نگرانی خانواده و زوجین می شود، در این مقاله به بررسی ازدواج با اختلاف سنی زیاد پرداخته شده است.

از گذشته تا به الان بر اساس سنت و عقاید حاکم بر خانواده، فرهنگ و همچنین بر اساس دیدگاه های روانشناسی و علمی، مطلوب این بوده که در هنگام ازدواج، پسر از دختر بزرگتر باشد و اختلاف سنی آن ها بین 3 تا 7 سال و نهایت10 سالباشد، اگر چنین چیزی از نظر سنی بین دختر و پسر حاکم باشد برای همگان از جمله خانواده، جامعه و خود دختر و پسر امری پذیرفته شده است.

ازدواج با اختلاف سنی زیاد

اما امروزه شاهد تغییراتی در معیارهای افراد برای ازدواج هستیم و می بینیم که گاهی این فاصله سنی مطلوب بین دختر و پسر برقرار نیست و ممکن است صحبت از ازدواج با اختلاف سنی زیاد 12 و 15 سال و حتی بیشتر باشد، به اینصورت که مشاهده می کنیم تمایل دختر خانم ها به ازدواج با آقایانی که اختلاف سنی زیادی با آن ها دارند بیشتر شده است، در مورد آقایان هم چنین چیزی را مشاهده می کنیم و ازدواج پسران جوان با خانم هایی با فاصله سنی زیاد (ازدواج معکوس)، به مراتب بیشتر از قبل به چشم می خورد.

در اکثر مواقع خانواده ها در واکنش به تصمیم فرزندانشان برای چنین ازدواجی مخالفت شدیدی بروز می دهند، اما معمولا موفق به تغییر نظر فرزندشان نمی شوند و همین امر باعث اختلاف و درگیری بین خانواده ها و فرزندان می شود. البته گاهی نیز پیش می آید که خانواده دختر، اصرار به ازدواج دخترشان با فردی با فاصله سنی زیاد دارند و معتقدند که اگر دخترشان با فردی پخته و سن بالاتر ازدواج کند موفق تر خواهد شد و او هم در کنار همسرش به پختگی می رسد.

حال با توجه به تغییرات معیارهای ازدواج، نیاز است که ابعاد مختلف ازدواج با چنین شرایطی را مورد بررسی قرار دهیم تا بتوانیم به نقاط مثبت و منفی این سبک از ازدواج پی ببریم و نهایتا بتوانیم تصمیم گیری آگاهانه ای در این امر داشته باشیم.

در ابتدا نیاز است که به علت شناسی این مسئله بپردازیم و دلایل افزایش ازدواج با اختلاف سنی زیاد را مورد بررسی قرار دهیم:

اگر بخواهیم به علت و عوامل افزایش ازدواج با اختلاف سنی زیاد بپردازیم، می توانیم از نظر ابعاد شخصیتی، خانوادگی و اجتماعی – اقتصادی آن را تبیین کنیم.

  • ابعاد شخصیتی

بدیهی است که تصمیم گیری در هر زمینه ای به شدت وابسته به ابعاد و ویژگی های شخصیتی و همچنین افکار افراد است.

افرادی که سلطه گر باشند و تمایل به ریاست در هر زمینه ای را داشته باشند، طبیعتا ازدواج با فردی بزرگتر از خودشان را نمی پسندند. این افراد ممکن است همیشه به دنبال فردی باشند که بتوانند به او ریاست کنند و در اکثر مواقع نظر خودشان را به کرسی بنشانند، اینگونه افراد اگر که با فردی هم سن خود نیز ازدواج کنند از نظر احساس ریاست و سلطه گری ممکن است ارضا نشوند، به همین دلیل ممکن است به دنبال فردی باشند که فاصله سنی زیادی با وی داشته باشند و در واقع 12 تا 15 سال یا حتی بیشتر، از او کوچکتر باشد.

در مقابل افرادی نیز هستند که معتقدند پختگی کامل و توانایی انجام کاری را به صورت مستقل ندارند و از نظر فکری و رفتاری فردی وابسته هستند. این افراد را می توانیم جزء افرادی وابسته و سلطه طلب به حساب آوریم، چنین افرادی معتقدند که با ازدواج با شخصی که از آن ها بزرگتر است و فاصله سنی زیادی با آن ها دارد و از پختگی لازم برخوردار است می تواند ضعف های شخصیتی شان را جبران کنند و با تکیه به این فرد می توانند به اهدافشان برسند. بنابراین انتخاب چنین افرادی نیز ازدواج با فردی بزرگتر از خود با فاصله سنی بسیار زیاد است.

ازدواج با اختلاف سنی 12 و 15 سال و بیشتر

  • شرایط خانوادگی و تاثیر رابطه والد – فرزند

جالب است که بدانید بسیاری از تصمیم گیری های ما وابسته به شرایط خانوادگی ما و در واقع رابطه ما با پدر و مادرمان است.

همه ما نیاز به دریافت محبت، توجه و حمایت از خانواده های مان داریم و اگر چنین چیزی را از خانواده های مان دریافت نکنیم طبیعتا در برخی از جنبه های زندگی خود کمبودهایی را احساس می کنیم.

حال تصور کنید که آقا پسری حمایت و محبت کافی را از خانواده و علی الخصوص مادر خود دریافت نکرده باشد و همیشه در ذهنش حسرت دریافت چنین محبتی را داشته باشد، چنین فردی در صورت مواجهه با خانمی سن بالاتر از خود و دریافت محبت از جانب او احساس می کند که کمبودهای عاطفی اش در حال جبران شدن است، گویی مادری مهربان پیدا کرده که می تواند تمام نیازهای عاطفی اش را تامین کند. در واقع چنین فردی ناخودآگاه به دنبال مادری مهربان است نه همسر، به همین دلیل است که برخی از آقایان تمایل زیادی به ارتباط با خانم های سن بالاتر از خودشان دارند چون معتقدند این فرد به شدت آن ها را درک می کند و از نظر شرایط عاطفی او را تامین می کند.

در مورد دختر خانم نیز این مسئله صدق می کند، دختر خانمی که حمایت کافی را از جانب خانواده اش دریافت نکرده باشد و همیشه احساس تنهایی کند و از همه مهمتر رابطه خوب و مطلوبی با پدرش نداشته باشد، با دیدن مردی که به نظر مسن می آید ولی بسیار حمایت گر است مجذوب او می شود و طبیعی است که تصور کند با ازدواج با چنین مردی و با تکیه بر او می تواند به تمام خواسته های خود برسد، گویی که فرشته نجات خود را پیدا کرده، زمانی که چنین امری در تصمیم گیری برای ازدواج دخیل باشد می توانیم بگوییم بین زوجین رابطه والد-فرزندی صورت گرفته است. از آنجا که هدف از ازدواج چیزی فراتر از این موارد است بنابراین ازدواج در چنین شرایطی مطلوب نیست و می تواند پیامدهای مختلفی داشته باشد.

  • شرایط اجتماعی – اقتصادی

اوضاع اقتصادی نیز به خصوص در زمان فعلی، یکی از عوامل مهم و تاثیر گذار گرایش به ازدواج با فاصله سنی زیاد است.

هرچقدر که شرایط اقتصادی نامساعدتر باشد، طبیعتا ازدواج برای جوانان سخت تر خواهد شد، در این شرایط چون از آقایان انتظار می رود که بتوانند حداقل هایی را برای شروع زندگی مشترک تامین کنند و آقایان جوان معمولا در شرایط اقتصادی نامطلوب توان فراهم کردن چنین شرایطی را ندارند، دختر خانم ها تمایل به ازدواج با آقایانی را پیدا می کنند که از نظر اقتصادی شرایط مطلوبی را داشته باشند و از آن جا که آقایان مسن از نظر شرایط اقتصادی اوضاع بهتری نسبت به پسران جوان دارند، این امر باعث می شود که شاهد افزایش ازدواج دختر خانم ها با افرادی بسیار بزرگ تر از خودشان باشیم.

از طرفی پسرهای جوان وقتی انتظارات و توقعات دختر خانم های جوان را برای شروع زندگی مشترک مشاهده می کنند، ترجیح می دهند با خانمی ازدواج کنند که انتظارات پایین تری داشته باشد و حتی از نظر شرایط مالی مستقل باشد، به همین دلیل تمایل آقایان به ازدواج با خانم های بزرگ تر از خودشان بیشتر می شود.

همچنین تغییرات اجتماعی و راحت تر بودن افراد برای برقراری رابطه با جنس مخالف، باعث شده است که دیگر به مانند قبل، پسرهای جوان ارضای نیازهای خود را منوط به ازدواج ندانند و معتقد باشند که بدون ازدواج نیز می توانند نیازهای عاطفی، جسمی و جنسی خود را رفع کنند و دیگر نیازی به برعهده گرفتن مسئولیت و تحمل خرج های سنگین برای رفع نیازهایشان را ندارند و همین کاهش تمایل به ازدواج در پسرهای جوان، باعث شده است که دختر خانم ها به ازدواج با افراد سن بالاتر گرایش بیشتری پیدا کنند.

در هنگام ازدواج با فاصله سنی زیاد، یکی یا هر سه عوامل ذکر شده دخیل می توانند دخیل باشند که هرچقدر که عامل های بیشتری در این امر دخالت داشته باشند تمایل افراد برای ازدواج با افراد بزرگتر از خود نیز بیشتر می شود.

معایب ازدواج با اختلاف سنی زیاد

برای یافتن پاسخ این سوال نیاز است که ابتدا تفاوت های فردی و البته استثنائات را در نظر بگیریم.

واقعیت این است که زندگی هیچ دو زوجی شبیه به هم نیست و ما نمی توانیم به صورت قاطع بگوییم که هر فردی که ازدواجی با فاصله سنی زیاد داشته باشد قطعا با مشکل مواجه می شود، طبیعتا استثنائاتی وجود دارد اما اگر بخواهیم واقع بینانه در این مورد صحبت کنیم باید بگوییم که ازدواج با اختلاف سنی زیاد مشکلات منحصر به فرد خود را دارد.

  • واکنش اطرافیان

از جمله این مشکلات برخورد و واکنش اطرافیان است. شاید با خود بگویید که واکنش اطرافیان اهمیتی ندارد و نیاز است که افراد برای خودشان زندگی کنند.

البته که تفکر شما درست است اما نیاز است که این نکته را در نظر بگیرید که انسان به طور ذاتی اجتماعی است، از طرفی فرهنگ حاکم بر ایران، با فرهنگ حاکم بر غرب بسیار متفاوت است و فرد گرایی در ایران به اندازه غرب غالب نیست، بنابراین معقولانه این است که بر اساس شرایط خودمان در مورد زندگی مان تصمیم گیری کنیم نه بر اساس شرایط حاکم بر زندگی غربی.

بنابراین در هنگام تصمیم گیری برای ازدواج با فاصله سنی زیاد، ممکن است واکنش هایی از دیگران دریافت کنید که چندان برای شما مطلوب نباشد و روی رابطه شما تاثیر بگذارد. ممکن است بارها این جمله را بشنوید که همسرت پیر است و اصلا به تو نمی آید، در اینصورت ممکن است به مرور زمان نسبت به همسر خود دلسرد شوید.

همچنین زمانی که همسر شما جوان تر بودن شما را می بیند و متوجه کنایه های اطرافیان می شود ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست دهد و حتی حساسیت زیادی نسبت به شما نشان دهد و همین کاهش اعتماد به نفس و ترس از دست دادن می تواند مشکلات زیادی را ایجاد کند و باعث شود که در زندگی تان آرامش کافی نداشته باشید، بنابراین اگر فردی هستید که حرف های اطرافیان تاثیر زیادی روی شما می گذارد، به شما پیشنهاد می کنیم از چنین ازدواجی صرف نظر کنید.

  • عدم درک متقابل

در صورت ازدواج با اختلاف با سنی زیاد، شما نمی توانید منکر تفاوت نسل و دهه تولد خودتان و تاثیر آن بر رفتار و دیدگاهتان بشوید. هر دوی شما از دو دهه متفاوت هستید و این مسئله قطعا روی افکار و رفتار شما بی تاثیر نیست. به خصوص در دهه اخیر که انقلابی در شیوه زندگی و افکار افراد اتفاق افتاده و تغییرات بسیار سریع و چشم گیر بوده اند این مسئله اهمیت زیادی پیدا کرده است. بنابراین در صورت ازدواج با فاصله سنی زیاد نیاز است که این مسئله را در نظر بگیرید که ممکن است بین شما و همسرتان از نظر دیدگاه اختلاف زیادی به چشم بخورد و گاهی احساس کنید که درک متقابلی از هم ندارید.

منبع : ازدواج با اختلاف سنی 12 و 15 سال و بیشتر

بازدید : 96
شنبه 2 مرداد 1400 زمان : 17:25

آموزش دوستیابی در مدرسه، راهکارهایی برای والدین و مربیان

روش های آموزشی دوستیابی در مدرسه به چه شکل می باشند؟ یکی از مهم ترین موضوعات در فرایند اجتماعی شدن به ویژه در سنین دبستان، دوستیابی می باشد، بسیاری از کودکان زمانی که می خواهند گفتگویی را آغاز کنند و یا رابطه دوستی با همسالان خود برقرار کنند با مشکلاتی برخوردار می شوند.

این موضوع می تواند نشان دهنده اختلالاتی در کودکان مانند افسردگی و اوتیسم باشد و نگرانی های زیادی را برای والدین ایجاد می کند، همچنین در بعضی مواقع عدم توانایی در دوستیابی می تواند به خاطر عدم آموزش کافی توسط والدین باشد. برای این که کودک با مهارت های دوستیابی آشنا شوند می توانید از مشاوران ومتخصصانی که در این زمینه اطلاعات کافی دارند کمک بگیرید و اگر کودک شما مشکلاتی در این زمینه تجربه می کند در ادامه این مقاله توضیحاتی در مورد آموزش دوستیابی بیان شده است که مطالعه آن می تواند برای شما مفید باشد.

آموزش دوست یابی در مدرسه برای کودکان چه اهمیتی دارد؟

یکی از راه های افزایش مهارت های اجتماعی دوستیابی و برقراری روابط دوستانه با دیگران می باشد که از زمان کودکی آغاز می شود و با توجه به این که اجتماعی بودن یکی از ویژگی های مهم و اصلی برای هر انسانی می باشد و نحوه شکل گیری آن بر روی مسائلی که در سنین بالاتر به وجود می آید اثر می گذارد.

زمانی که کودک مهارت های لازم برای دوستیابی و برقراری ارتباط با دیگران و روابط اجتماعی را یاد بگیرد در این هنگام به راحتی دیگران را به سمت خود جذب می کند و با وجود دوستان زندگی اش رنگ و بوی تازه ای به خود می گیرد.

همچنین تجربیاتی که کودک در مدرسه و هنگام برقراری رابطه دوستانه به دست می آورد به او کمک می کنند تا حد زیادی اعتماد به نفس او افزایش یابد و با توجه به این که کمبود اعتماد به نفس در بسیاری از اختلالات روانی دخیل می باشد می توان به نقش و اهمیت دوستیابی در کودکان پی برد.

اگر کودک در دوستیابی و برقراری ارتباط در مدرسه ناتوان باشد در این صورت آسیب های زیادی برای او به وجود خواهد آمد به عنوان مثال کودکانی که روابط اجتماعی محدودی دارند استرس و اضطراب زیادی را تجربه می کنند و دچار افت تحصیلی خواهند شد به همین دلیل دوستیابی بسیار اهمیت دارد و باید آموزش آن در اولویت مدرسه و والدین قرار گیرد.

بهترین زمان برای آموزش دوستیابی

از آن جایی که سنین مدرسه بهترین زمان برای رشد فردی و اجتماعی می باشد والدین باید از همان ابتدای تحصیل و روز های ابتدایی که فرزندشان به مدرسه می رود مهارت های لازم را به کودک خود آموزش دهند.

البته باید توجه داشته باشید که فرایند دوستیابی از زمان خردسالی آغاز می شود و کودک باید مهارت دوستیابی داشته باشد و اگر والدین در همان زمان کودکی آموزش های لازم را به کودک بدهد و با تمرین کند در مدرسه با مشکلات کمتری رو به رو خواهد شود و هم چنین آموزش این مهارت نیاز به تخصص دارد و بهتر است از مشاور و روانشناس در این زمینه کمک بخواهید.

آموزش دوستیابی در مدرسه، لزوم همکاری والدین با مدرسه

روش های آموزش دوستیابی به کودکان در مدرسه متفاوت می باشد و کودکان معمولا از لحاظ مهارت های اجتماعی به دو دسته تقسیم می شوند، گروه اول کودکانی که به مهدکودک رفته اند و اولین تجربه دوستی و سازگاری را در آن محیط یاد گرفته اند و گروه دوم کودکی که در کنار اعضای خانواده اش بزرگ شده و به خاطر رفتارهای والدین و نداشتن ارتباطات اجتماعی با هم سن و سالان، رابطه دوستی ضعیفی دارد و مفهوم مشارکت و همراهی با دیگران را کمتر از بیقه یاد گرفته است.

در نتیجه معلمان و مربیان باید به دانش آموزان توجه کنند و در مدرسه روش های آموزش مهارت دوستیابی را به کودکان آموزش دهند.

کودکان قبل از سن دبستان در موقعیت های مختلف با هم سن و سالان خود دوست می شوند اما به زبان ساده دوستی هایی بر پایه هدف تجربه نکرده اند و به همین دلیل والدین، مربیان و معلمان باید این نکته را در نظر بگیرند که باید هدف های دوستی و برقراری روابط دوستانه را به کودکان دبستانی آموزش دهند تا بتوانند درک صحیحی از شکل گیری این روابط داشته باشند.

همکاری والدین

آموزش در مدرسه به تنهایی کافی نمی باشد و کودک مهارت های دوستیابی را یاد نمی گیرد بلکه خانواده ها باید در این زمینه همکاری کنند تا آموزش های لازم به طور صحیح به کودکشان داده شود.

به عنوان مثال کودکی که در محیط مدرسه ساکت و آرام است از خانواده او بخواهید تا با او صحبت کنند که در محیط خانه با صدای بلندتری با اعضای خانواده حرف بزند تا بتواند روابطش را با اعضای خانواده گسترش دهد همچنین والدین می توانید با پرسیدن سوالاتی درباره این که “روزش را چطور سپری کرده است “و “زنگ تفریح سرگرم چه کاری بوده است” با مربیان همکاری کنند.

منبع : آموزش دوستیابی در مدرسه | راهکارهایی عالی برای والدین و مربیان

بازدید : 67
دوشنبه 28 تير 1400 زمان : 15:05

راه های نجات از افسردگی ، چند راه حل عملی فوق العاده

راه های نجات از افسردگی چه می باشد؟ این سوالی است که بسیاری از افراد با آن رو به رو می شوند زیرا افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روحی و روانی می باشد و افرادی بسیاری درگیر این اختلال هستند و با آن دست و پنجه نرم می کنند.

بسیاری از افرادی که به افسردگی مبتلا هستند به خاطر مشکلات مالی و یا عدم آشنایی کافی با خدمات روانی هرگز خدمات درمانی حرفه ای دریافت نمی کنند اما همیشه ذهن آن ها درگیر است که چطور می توان با احساسات منفی که به خاطر افسردگی به وجود می آید مبارزه کرد و از این بیماری رهایی یافت.

در صورتی که شما با این چالش ها رو به رو هستید باید برای مقابله با آن اطلاعاتی را کسب کنید در این مقاله راه های نجات از افسردگی به خوبی بیان شده است که باعث می شود سلامتی روانی شما بهبود یابد یکی دیگر از راه هایی که باعث نجات افسردگی می شود کمک گرفتن از مشاور و روانشناس متخصص می باشد که در این خصوص می تواند راهکارهای لازم را بیان کند.

راه های نجات از افسردگی ، اهمیت علائم افسردگی

به دلیل این که افسردگی بیماری شایع می باشد بسیاری از افراد آن را جدی نمی گیرند در حالی که باید این مسئله را در نظر بگیرند که افسردگی همیشه خفیف نمی باشد بلکه می تواند حالت پیش رونده ای پیدا کند و آسیب جدی به عملکرد فرد بزند ، افسردگی در بسیاری از موارد باعث از دست دادن شغل، تحصیل و طلاق می شود.

افرادی که زمینه ژنتیکی این اختلال در آن ها وجود دارد و در سوابق خانوادگی آن ها افسردگی دیده می شود باید بیشتر آن را جدی بگیرند. شدیدترین حالت افسردگی زمانی است که فرد دچار علائم سایکوتیک می شود و علائم و نشانه هایی مانند هذیان و توهم از او دیده می شود در این شرایط ممکن است فرد در بیمارستان روانپزشکی بستری شود و برای بهبود او اقداماتی صورت گیرد.

توجه به علائم رایج در افسردگی

افرادی که به افسردگی مبتلا می شوند معمولا دو علامت اصلی در آن ها نشان داده می شود و حداقل یکی از آن ها همیشه در بیماران افسرده دیده می شود، این دو علامت شامل این موارد می باشند: خلق غمگین و لذت نبردن از چیزهایی که قبلا برای فرد جذابیت داشته است و از آن ها لذت می برده است.

علاوه بر این موارد علائم دیگری هم در افراد افسرده نشان داده می شود که عبارت اند از:

  • احساس ناامیدی
  • تغییرات در اشتها و خواب
  • بی انگیزگی
  • عدم تمرکز
  • احساس گناه
  • افکار مربوط به مرگ و خودکشی

شما به کمک مشاوره می توانید علائم و نشانه های افسردگی را دریابید و در مورد آن ها با مشاور صحبت کنید تا بهترین راه حل را بتوانید انتخاب کنید.

راه های نجات از افسردگی، راه های کوتاه مدت

اولین نکته که برای نجات از افسردگی باید آن را در نظر بگیرید این است که جلوی رشد و تشدید آن را بگیرید زیرا افسردگی باعث می شود که فردی بی انگیزه و بی انرژی باشید و هر چه افسردگی بیشتر شود و شدت یابد انگیزه شما برای درمان از بین می رود و دیگر تمایل ندارید تا به روزهای شاد و سالم برگردید.

در صورتی که نمی توانید به درمانگر مراجعه کنید و علائم و نشانه های خفیفی از افسردگی را تجربه می کنید در این خصوص بهتر است راهکارهایی که برای کوتاه مدت مناسب می باشد را در نظر بگیرید تا علائم و نشانه های افسردگی کاهش یابد.

  1. به سبک زندگی خود بیشتر دقت کنید

بسیاری از افراد زندگی یکنواخت و کسل کننده ای دارند و ممکن است دچار افسردگی پنهان شده باشند و خودشان در جریان نباشند افسرده شدن در زندگی روتین چیز عجیبی نمی باشد و به راحتی فرد می تواند افسرده شود زیرا ذهن انسان نیاز دارد تا افت و خیز را تجربه کند و احساس پویایی و نشاط داشته باشد، در صورتی که زندگی فرد تکراری و یکنواخت می شود زندگی اش را برای افسرده بودن آماده می کند.

برای این که زندگی را از رکود و افسرده شدن نجات دهید باید اقداماتی را انجام دهید این کارها می تواند کوچک باشد اما تاثیر بسیار بر روی زندگی شما در جهت پویایی خواهد داشت به طور مثال چند دقیقه مطالعه کنید، ساعت کوتاهی در هفته ورزش کنید، زمانی را به فعالیت های هنری اختصاص دهید و هم چنین قدم اولیه مناسبی را برای تغییر سبک زندگی تان بر دارید.

  1. راه های نجات از افسردگی: در فعالیت های اجتماعی درگیر شوید

افسردگی به مرور زمان باعث می شود تا از اجتماع دور شوید و به سمت انزوا طلبی و گوشه گیری بروید، گوشه گیری در حقیقا در چرخه معیوب گرفتارتان خواهد کرد، به طوری که هر چه گوشه گیرتر شودید افسردگی شما بیشتر می شود و با شدت یافتن افسردگی انزوا نیز شدت خواهد یافت و روز به روز این چرخه بیشتر خواهد شد و خودش را تقویت خواهد کرد.

برای این که از افسردگی و انزوا نجات پیدا کنید باید از عملی تضاد استفاده کنید تا این چرخه بشکند برای این کار می توانید در فعالیت های اجتماعی شرکت کنید و زمان بیشتری از وقتتان را در جمع دوستتان بگذرانید در نتیجه شروع خوبی خواهید داشت و خواهید توانست به خوبی با افسردگی تان مقابله کنید، توجه داشته باشید که در ابتدا ممکن است شرکت کردن در جمع ها برای شما سخت و دشوار باشد اما شما با قدم های آهسته و پیوسته می توانید تلاش کنید تا در این زمینه موفق باشید.

  1. راه های نجات از افسردگی: استرس ها را کاهش دهید

زمانی که تحت فشار استرس و اضطراب قرار می گیرید هورمون کوتیزول در بدن شما ترشح می شود، این هورمون در کوتاه مدت مفید می باشد و می تواند برای مقابله با شرایط به شما کمک کند اما در صورتی که در برای مدت طولاتی ترشح شود مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت که یکی از آن ها افسردگی می باشد.

با استفاده از تکنیک های کنترل استرس مانند ریلکسیشن، مراقبه، تکنیک های تنفسی، ذهن آگاهی و غیره می توانید استرس را کاهش دهید هم چنین از افسردگی پیشگیری کرده و جلوی شدت آن را بگیرید.

  1. راه های نجات از افسردگی: به بهداشت خواب اهمیت دهید

خواب و وضعیت خلقی شما به میزان زیادی با یکدیگر در ارتباط می باشد و بر اساس تحقیقات انجام شده ۸۰ درصد از افرادی که به مشکل افسردگی دچار شده اند مشکلات مربوط به خواب را تجربه کرده اند، ارتباط خواب و افسردگی دو طرفه می باشد به طوری که خلق غمگین به تنهایی باعث مشکلات خواب نمی شود بلکه نداشتن خواب کافی یا خواب بی کیفیت همراه با بیدار شدن های مکرر باشد باعث افسردگی خواهد شد.

در صورتی که افسردگی باعث به وجود آمدن اختلالات خواب شود در این حالت برای این که علائم افسردگی را کاهش دهید باید اقداماتی را برای بهبود خوابتان انجام دهید، به عنوان مثال قبل از خواب استفاده از گوشی موبایل و وسایل الکتریکی را محدود کنید، به جای آن کمی کتاب بخوانید و فعالیت های آرامبخش انجام دهید، از انجام دادن کارهایتان در رختخواب و یا قبل از خواب بپرهیزید زیرا باعث می شود تا محل خوابتان به محیط پرتنشی تبدیل شود و این مسئله باعث می شود تا به سختی به خواب بروید و خواب راحتی نداشته باشید.

منبع : راه های نجات از افسردگی | روش های باورنکردی در جهان

بازدید : 94
دوشنبه 21 تير 1400 زمان : 23:29

طلاق عاطفی به شرایطی اطلاق می شود که زن و مرد به طور رسمی و قانونی از هم جدا نشده اند و زیر یک سقف زندگی می کنند، باهم غذا می خورند، باهم کار می کنند اما مسیرشان از یکدیگر جدا بوده و از «ما» تبدیل به «من» می شوند و هر کدام هدف جداگانه ای را دنبال می کنند.

دو انسان کاملا بیگانه و بی تفاوت نسبت به یکدیگر که یادآور اصطلاح «سندروم آشیانه خالی» می باشند.

در هنگام طلاق عاطفی زوجین دیگر هیچ احساسی به یکدیگر ندارند و نسبت به رفتار، شخصیت و شرایط یکدیگر بی تفاوت هستند.

در طلاق عاطفی زن و مرد از نظر روانی و عاطفی فاصله زیادی با یکدیگر دارند، گویی که اصلا هم دیگر را نمی بینند.

زن و مردی که در زندگی مشترکشان به مرحله طلاق عاطفی رسیده باشند، نسبت به نیازهای عاطفی، جسمی و جنسی یکدیگر کاملا بی تفاوت هستند و طبیعتا تلاشی برای بهبود رابطه انجام نمی شود.

آن ها معمولا مشاجرات کمی با یکدیگر دارند و چون نسبت به یکدیگر بی تفاوت شده اند هیچ شکایتی از رفتار یکدیگر نمی کنند و دیگر اهمیتی به این مسئله نمی دهند که به چه علت همسرشان کار اشتباهی می کند.

دلایل بروز طلاق عاطفی

طلاق عاطفی می تواند دلایل مختلفی داشته باشد از جمله:

  • انتخاب و ازدواج غلط و نادرست
  • دخالت های اطرافیان
  • بی توجهی نسبت به نیازهای یکدیگر
  • خیانت
  • پرخاشگری
  • داشتن انتظارات نامعقول از یکدیگر

اما از همه این موارد که بگذریم عدم آمادگی برای ازدواج و ناآگاهی و عدم آموزش کافی در زمینه حل تعارضات بین فردی دلیل اصلی شکل گیری طلاق عاطفی بین زن و مرد است.

طلاق عاطفی

زمانی که فردی تصمیم به ازدواج می گیرد اگر به خوبی از انگیزه خود برای ازدواج آگاه نباشد و نداند که در اصل به چه هدفی می خواهد ازدواج کند و معیارها و ملاک های خود را به خوبی تشخیص ندهد قطعا در زندگی مشترک خود به مشکل می خورد.

از طرفی همه ما می دانیم که زندگی مشترک چالش های زیادی به همراه دارد و با توجه به اینکه دو فرد با ویژگی شخصیتی و شرایط محیطی مختلف با یکدیگر ازدواج می کنند و تصمیم می گیرند که با یکدیگر زندگی کنند طبیعی است که در بسیاری از زمینه ها با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند و اگر این اختلاف نظر با عدم مهارت در حل سازگارانه تعارض ها همراه باشد می تواند مشکلات بسیاری از جمله طلاق عاطفی را در پی داشته باشد.

مشکل بسیاری از افراد این است که تصویری رویایی از ازدواج و زندگی مشترک دارند، گاهی نیز برخی افراد به امید تمام شدن مشکلات در خانواده پدری شان تن به ازدواج می دهند و زمانی که با شروع زندگی مشترک با چالش ها و اختلاف هایی که با همسر دارند روبرو می شوند، شوکه می شوند و توان و مهارت حل مشکلات و اختلافات را به صورت سازگارانه ندارند و شروع به جر و بحث و دعوا و درگیری با یکدیگر می کنند تا از این طریق هرکدام بتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند، هیچکدام به پذیرش ویژگی های شخصیتی یکدیگر فکر نمی کنند و تنها به تغییر دادن طرف مقابل شان فکر می کنند و پیامد چنین تفکر و راهبردی می شود ناامیدی و دلسردی مطلق نسبت به فرد مقابل و در نتیجه سکوت و بی تفاوتی و در نهایت طلاق عاطفی!

نشانه های طلاق عاطفی

  • عدم اشتیاق برای وقت گذرانی با یکدیگر
  • عدم دلبستگی و وابستگی زن و شوهر به یکدیگر
  • افزایش سرگرمی های بیرون از خانواده
  • افزایش روابط فرا زناشویی
  • کاهش بحث های سازنده
  • مطرح کردن مسائل و اختلافات خانوادگی در بیرون از چارچوب خانواده
  • تمرکز بیش از حد پدر یا مادر بر نیازهای فرزندان و در مقابل کاهش توجه به نیازهای یکدیگر
  • افزایش سرزنش یکدیگر و بی توجهی به ویژگی های مثبت
  • مقایسه کردن مداوم همسر با افراد دیگر
  • تمرکز بیش از حد به خاطرات گذشته و بی توجهی به اتفاقات آینده
  • افزایش سفرها و مهمانی های انفرادی

روند طلاق عاطفی به چه صورت است؟

همانطور که اشاره شد زن و مرد در ابتدا برای تغییر دادن یکدیگر و به دلیل اختلاف در مسائل مختلف با یکدیگر مشاجره می کنند و این مشاجره ها مدتی طول می کشد اما بعد از مدتی دعوا و درگیری فروکش می کند و زن و مرد نسبت به یکدیگر بی تفاوت می شوند و به طلاق عاطفی می رسند.

از آنجایی که در چنین مرحله ای زن و شوهر علاقه ای به یکدیگر ندارند و در واقع در یک خانه هستند و کاری به یکدیگر ندارند منطقی این است که به صورت رسمی از یکدیگر جدا شوند اما این اتفاق به چند دلیل نمی افتد و زن و مرد با وجود این که از بودن در کنار هم و حضور یکدیگر لذتی نمی برند ترجیح می دهند که به زندگی با یکدیگر تحت هر شرایطی ادامه بدهند.

یکی از دلایل اصلی ادامه دادن زندگی مشترک تحت این شرایط حضور فرزندان است. افکاری که والدین درباره فرزندان در سر می پرورانند و نگرانی در مورد آینده آن ها سبب می شود که ترجیح دهند زندگی مشترکشان را هرچند سرد و بی روح ادامه دهند.

از دیگر دلایل می تواند نگرانی بابت شرایط زندگی بعد از طلاق و مشکلات اقتصادی و نداشتن هیچ گونه حمایتی باشد، این مورد بیشتر در مورد خانم ها صدق می کند.

خانمی که خانه دار است و هیچ منبع درآمد و شغل و همچنین خانواده حمایت گری هم ندارد ممکن است مدام با خود فکر کند که بعد از طلاق چه بلایی سرم می آید و چگونه باید امرار معاش کنم، این نگرانی در مورد آینده و نداشتن هیچگونه پشتوانه مالی و عاطفی سبب می شود که زن تصمیم بگیرد تحت هر شرایطی با همسرش زندگی کند و شرایط را تحمل کند.

مسئله دیگر می تواند مهریه باشد. بسیاری از آقایان از ترس مهریه، تصمیم می گیرند که به زندگی سرد و بی روح با همسرشان ادامه دهند و به طلاق فکر نکنند.

آمار طلاق عاطفی در کشور ما چگونه است؟

با توجه به اینکه طلاق عاطفی در جایی ثبت نمی شود نمی توانیم آمار دقیقی از آن ارائه دهیم، اما تحقیقات نشان می دهند که از هر دو ازدواج، یک مورد از آن ها به طلاق عاطفی می رسند.

راه های پیشگیری از طلاق عاطفی

اگر از زنان و مردانی که رابطه عاطفی سردی با همسران خود دارند بپرسیم که در ابتدای ازدواجشان حسشان نسبت به همسرشان چه بوده اکثر آن ها حرف از دوست داشتن می زنند.

گاهی زندگی مشترکشان را با عشق شروع می کنند و گاهی سنتی ازدواج می کنند ولی در طی مدت آشنایی بینشان علاقه بوجود می آید بنابراین اکثریت افراد در ابتدای زندگی شان احساس علاقمندی نسبت به یکدیگر داشتند و هیچگاه به دنبال دعوا و جر و بحث با یکدیگر نبودند اما چه می شود که آن عشق و دوست داشتن اولیه به یکباره به نفرت تبدیل می شود؟

عدم توانایی حل مسئله

واقعیت این است که دلیل بروز طلاق عاطفی؛ عدم علاقه نسبت به یکدیگر نیست بلکه مشکل اصلی عدم توانایی حل مسئله در زوجین است.

اگر که آموزش های لازم قبل از ازدواج به زن و مرد داده شود و هر کدام دوره های آموزش مهارت های بین فردی را ببینند و یاد بگیرند که چطور در مورد مشکلاتشان با یکدیگر حرف بزنند و آن ها را مورد بررسی قرار دهند و راه حل مناسب برایشان پیدا کنند، می توانند از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرند و از بروز اختلاف نظر در مورد یک مسئله واحد هراس نداشته باشند.

تفاوت های فردی و شخصیتی

اما در برخی موارد نیز علت بروز طلاق عاطفی چیزی بیش از اختلافات رایج و معمول است. گاهی زن و مرد آنقدر با یکدیگر تفاوت دارند که دنیایشان به طور کامل با یکدیگر فرق می کند و تحت هیچ شرایطی نمی توانند همدیگر را درک کنند، شاید در ابتدا این زوجین تلاش زیادی برای درک یکدیگر بکنند ولی متاسفانه میزان تفاوت های فردی و شخصیتی آنقدر متفاوت است که راهی به جز جدایی عاطفی یا رسمی نیست چون هیچکدام از آن ها کنار هم حالشان خوب نیست، راه پیشگیری از بوجود آمدن چنین شرایطی مراجعه به مشاور پیش از ازدواج است.

مشاور پیش از ازدواج می تواند به شما کمک کند تا نقاط قوت و ضعف خودتان و همچنین نقاط قوت و ضعف فرد مقابل تان را بشناسید و اطلاعات و شناخت بیشتری از یکدیگر کسب کنید، میزان تفاهمات و تفاوت های بین فردی تان را مورد بررسی قرار دهید، از علایق هم آگاه شوید و در نهایت بتوانید با استفاده از اطلاعات به دست آمده تصمیم گیری کنید.

اگر در جلسه مشاوره با توجه به مصاحبه ها و آزمون هایی که از افراد گرفته می شود مشخص شود که زن و مرد اختلاف زیاد و دردسر سازی با یکدیگر دارند حتما در مورد آن به مراجعان اطلاعات کافی داده می شود و با تاکید بر فکر بیشتر تصمیم گیری را بر عهده خودشان می گذارد. اگر با وجود چنین شرایطی زن و مرد هنوز هم روی تصمیم خودشان برای ازدواج با یکدیگر مصمم باشند، مشاور سعی می کند با آگاهی دادن در مورد مشکلات احتمالی و آموزش برای حل تعارضات به صورت مسالمت آمیز، آن ها را برای شروع زندگی مشترک آمده کند.

در صورت بروز طلاق عاطفی چه اقداماتی انجام دهیم؟

بدترین کاری که یک زوج می توانند انجام دهند این است که اجازه دهند این روند برای همیشه ادامه پیدا کند، به هر دلیلی که رابطه شما و همسرتان به سردی گراییده نیاز هست که برای بهبود شرایط و یا تمام کردن این شرایط اقدامات لازم را انجام دهید.

ادامه دادن زندگی با این شرایط می تواند به مرور از شما و همسرتان افرادی افسرده بسازد و همینطور فرزندانتان را نیز در معرض آسیب قرار دهد.

شاید تنها دلیل شما برای ادامه زندگی با همسری که علاقه ای به وی ندارید فرزندان تان باشد اما بودن در یک محیط سرد و بی عاطفه می تواند باعث شود که فرزندانتان نیز سرد و بی عاطفه رشد کنند، محبت کردن را یاد نگیرند یا اینکه بسیار حساس شوند و احساس کمبود کنند و برای رهایی از احساس های ناخوشایند خود و دوری از محیط خانوادگی سرد و بی روح به سمت محیط بیرون از خانواده کشیده شوند.

منبع : طلاق عاطفی / زیر یک سقف با قلب های شکسته

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 314
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 16
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 238
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 375
  • بازدید ماه : 1806
  • بازدید سال : 5200
  • بازدید کلی : 34077
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی