loading...

آیدا الانی

بازدید : 54
چهارشنبه 16 فروردين 1402 زمان : 12:57

ازدواج با خود ( سولوگامی)، تعریف + علل

سولوگومی عجیب ترین ازدواجی است که بشر در طول تاریخ خود اختراع کرده باشد، تا به امروز یکی از باورهای عمومی این است که اولین اصل ازدواج وجود دو نفر از جنس مخالف می باشد.

اما در دهه های اخیر ازدواج از شکل سنتی اش خارج شده است و صورت های مختلفی مثل ازدواج همجنس گرایانه و یا ازدواج با حیوانات را مشاهده شده است.

اما امروزه با پدیده ای به نام ازدواج آشنا هستیم که فلسفه اصلی ازدواج را زیر سوال می برد و اصلی ترین دلیلی که باعث ازدواج با خود می شود می توان به دو مفهوم انزوا طلبی و خودشیفتگی اشاره کرد که باید این دو مورد بررسی قرار گیرد.

در این مقاله به بررسی ابعاد اصلی ازدواج با خود می پردازیم هم چنین مشاوره قبل از ازدواج به شما کمک می کند تا ابعاد مختلفی که باعث ازدواج با خود می شود را مورد بررسی قرار داده و بهترین تصمیم را بگیرید.

تعریف ازدواج با خود یا سولوگامی

سولوگامی رسم جدید می باشد که در آن خبری از عروس و داماد نمی باشد و فرد با خودش ازدواج می کند بسیاری از افراد ممکن است فکر کنند که این کار توهمی بیش نبوده و امکان پذیر نمی باشد اما از سال ۱۹۹۳ این روند شروع شده است و خانم لیندا بیکر اولین کسی بوده که با خودش ازدواج کرده است.

ازدواج با خود در طی مراسمی با حضور عاقد و جمعی از شاهدان به صورت رسمی برگزار می شود و فرد در مقابل آیینه می ایستد و بعد از خواندن خطبه عقد به خودش بله می گوید.

در این ازدواج فرد به تنهایی خود ادامه می دهد و با خود روابط عاطفی برقرار می کند تاکنون نمونه هایی از این ازدواج در کشورهایی مانند آمریکا، ژاپن، تایوان، انگلستان و برخی از موارد در استرالیا مشاهده شده است.

ازدواج با خود دلایل اصلی

سولوگامی از نظر عرفی رسمی عجیب و غیر عادی به نظر می رسد و به دلایلی فرد تن به این ازدواج می دهد که در زیر اصلی ترین آن ها را بیان می کنیم.

  1. انزوا طلبی

یکی از دلایلی که باعث می شود فرد با خود ازدواج کند انزوا طلبی می باشد در این زمان فرد تمایل ندارد تنهایی اش را بهم بزند و به خاطر این که انزوا و تنهایی اش را حفظ کند با خود ازدواج می کند.

  1. خو شیفتگی

بر اساس تحقیقات انجام شده یکی از اصلی ترین دلایل ازدواج با خود سولوگامی، خود شیفتگی می باشد، اختلال شخصیت خودشیفته از موضوعات شناخته شده در روانشناسی است، واژه خود شیفتگی یا نارسیسیسم از اسطوره یونانی گرفته شده است.

ازدواج با خود

نارسیس مردی جوان و خوش چهره و جذاب بود که تمامی دختران عاشق او بودند اما او به هیچ کس توجه نمی کرد و به آن ها علاقه ای نشان نمی داد و تنها حودش را جذاب می دانست روزی او برای نوشیدن آب به کنار برکه می رود و به گونه ای محو عکس چهره خود در آب برکه می شود طوری که در آب افتاده و در آن غرق می شود.

افرادی که مبتلا به خودشیفتگی می باشند هیچ کس را لایق خودشان نمی دانند و آن ها عشق بیش از حدی به خودشان دارند در واقع افرادی که به سمت ازدواج با خود سولوگامی می روند یکی از پیامدهای منطقی خود شیفتگی مفرط می باشد.

  1. ازدواج با خود ( سولوگامی)، پیامدها

تا چند سال پیش یکی از مهم ترین دغدغه های و نگرانی های انسان تنهایی بود و ازدواج بهترین راه برای حل این موضوع است به طوری که با ازدواج خانواده ای حاصل می شود و منبع آرامش و پناهگاه انسان است.

اما امروزه بشر به جایی رسیده است که تنهایی را برای خود انتخاب می کند و آن را به صورت رسمی و در غالب ازدواج با خود سولوگامی انجام می دهد.

انسان برای این که بتواند به موفقیت و شادکامی برسد باید با دیگران در ارتباط باشد و نیازهای عاطفی خود را ارضا نماید اما به طور بدیهی ارضای نیازهای عاطفی به تنهایی انجام نمی شود و انسان باید با فرد دیگری در ارتباط باشد تا بتواند نیازهای عاطفی اش را رفع کند.

فردی که با خودش ازدواج می کند از نظر جنسی نیازش را با خودارضایی رفع می کند و نمی تواند خانواده ای را تشکیل دهد .

در این حالت جامعه از روند طبیعی اش خارج می شود شاید بهتر باشد فردی که به ازدواج با خود سولوگامی فکر می کند قبل از هر چیزی به سراغ روان درمانی برود و خودش را بهتر بشناسد.

منبع : ازدواج با خود ( سولوگامی)، تعریف + علل

بازدید : 25
چهارشنبه 16 فروردين 1402 زمان : 12:54

حس مالکیت در کودکان یکی از موضوعات دشوار برای والدین و کودکان می باشد که چالش های زیادی را به همراه دارد.

این حس از سن ۲۰ماهگی شروع می شود و در سن دو و نیم سالگی به اوج می رسد، در این سن حساس کودکان به وسایل و اسباب بازی های خود احساس مالکیت بسیاری دارند و به هیچ عنوان حاضر نیستند آن را با دیگران تقسیم کنند.

والدین در این هنگام نمی دانند با فرزندشان چطور برخورد کنند و شیوه تربیتی صحیح را نمی دانند به همین دلیل این موضوع منجر می شود تا جروبحثی میان والدین و کودک به وجود آید.

والدین اگر آگاهی درست و کافی را از احساس مالکیت کودک در این سن خاص داشته باشند به راحتی می توانند سازگاری و رشد اجتماعی کودک کمک کنند و به او کمک کند تا حس مالکیت کودک را رشد دهد.

حس مالکیت در کودکان چیست؟

کودک در هر دوره از رشد خود ویژگی ها و حالت های منحصر به فرد خودش را دارد و او در هر دوره از رشد کودک از نظر اجتماعی، شناختی، هیجانی و جسمانی ویژگی های خاصی از خود نشان می دهد.

یکی از ویژگی های مهمی که در رشد اجتماعی کودک به وجود می آید احساس مالکیت کودک می باشد.

کودک در دوره از رشد از سن ۲۰ماهگی تا ۵ سالگی احساس مالکیت خاصی کودک به وسایلش دارد و در سن ۲.۵ احساس مالکیت او به اوج می رسد.

کودکان نسبت به وسایل و اشیا بیرونی و اسباب بازی های خود بسیار حساس هستند و احساس تملک و مالکیت خاصی به آن ها دارند و اگر کسی وسایل آن ها را بردارد و یا احساس کنند که وسایل آن ها در خطر هستند واکنش هایی از خود نشان می دهند.

واکنش های آن ها می تواند به صورت گریه و زاری و لجبازی کردن باشد و هم چنین می تواند مقاومت خاصی برای به دست آوردن وسایل خود نشان دهند.

احترام به حس مالکیت کودک

والدین معمولا اطلاعاتی در مورد احساس مالکلیت در کودکان و روش های صحیح برخورد با کودک در این زمینه را نمی دانند.

به همین دلیل رفتار نادرستی با کودک دارند و این رفتار نامناسب باعث می شود تا بر سازگاری و رشد اجتماعی کودک تاثیر منفی بگذارد.

والدین باید در مورد این موضوع اطلاعات و آگاهی خود را بالا ببرند تا بتوانند در رشد اجتماعی کودک به او کمک کنند چون رشد اجتماعی یکی از عوامل اصلی رشد کودک می باشد.

باید درک کنید که این موضوع طبیعی است و برای رشد اجتماعی کودک لازم می باشد و کودکی که این احساس را دارد رفتارهای ناهنجاری از خود نشان نمی دهد.

برخورد صحیح با حس مالکیت کودکان

طرز برخورد با احساس مالکیت در کودک بسیار مهم است زیرا اگر به حس کودک توجه نشود و به آن احترام گذاشته نشود کودک آزرده خاطر و ناراحت می شود و ممکن است نسبت به والدینش دلگیر شده و حس خوبی نداشته باشد و فکر و نگرش او نسبت به خانواده و اطرافیانش تغییر می کند.

والدین باید بهترین و مناسب ترین برخورد را با کودک خود داشته باشند تا به روحیات او لطمه ای وارد نشود، والدین باید به این نیاز کودک توجه خاصی داشته باشند و به آن احترام بگذارند.

علاوه بر احترام گذاشتن به کودک باید حس همدلی، دوستی و بخشندگی را به کودک آموزش دهند تا کودک به خوبی رشد کند.

۱. استفاده از وسایل و اسباب بازی به صورت مشترک

در این سن باید کودک را با بازی های گروهی آشنا کرد تا دوستانی برای خود پیدا کند و با چند کودک با هم بازی کنند و هدف آن ها در بازی یکی باشد.

همچنین می توان کودک را برای همکاری در کارها دعوت کرد و کارها را با او تقسیم کرد، و به کودک آموزش داد تا به یک هدف مشترک به خوبی برسد.

اگر با کودک برخورد درست و صحیحی داشته باشید می توانید او را با همکاری، رعایت نوبت و بخشندگی به خوبی آشنا کنید و این ویژگی ها را در او تقویت کنید.

۲. حس مالکیت در کودکان، گفتگو با کودک

والدین می توانند با کودک خود به گفتگو بپردازند و مسائل را برای او توضیح دهند این برخورد می تواند مفید باشد.

اگر نسبت به وسایلش بسیار حساس باشد و تملک خاصی به آن ها داشته باشد می توانید دلیل این رفتارش را از او بپرسید که چرا این حس را نسبت به وسایلش دارد.

این رفتار صحیح باعث خواهد شد تا کودک احساس خود را به خوبی بیان کند و شما متوجه شوید که کودک به چه دلایلی این رفتار را از خود نشان می دهد.

حس مالکیت در کودکان

۳. آموزش به کودک هنگام ندادن اسباب بازی به دیگران

اگر کودک به یکی از اسباب بازی هایش بسیار احساس مالکیت می کند و تملک خاصی به آن دارد و تحت هیچ شرایطی آن را به دوستان و همبازی ها خود نمی دهد باید با کودک خود حرف بزنید و به او فرصت دهید تا در مورد حرف های شما فکر کند.

با این روش شما می توانید او را با مفاهیمی مانند تقسیم کردن وسایل، بازی مشترک و گروهی را برای او بیان کنید تا دفعه بعد راحتر با همبازی هایش بازی کند.

در این سن کودک تصور و درک درستی از بازی مشترک با دوستان و به اشتراک گذاشتن وسایلش با افراد دیگر ندارد و والدین باید این مسئله را به او آموزش دهند و در مورد این مسئله با او به گفتگو بپردازند.

یکی از روش هایی که می تواند کودک را به بازی گروهی جذب کند تشویق کردن است والدین با تشویق کردن می توانند کودک را به سمت بازی های دسته جمعی بکشانند تا در این بازی ها با حس همکاری، رعایت نوبت و بخشندگی آشنا شود.

۴. حس مالکیت در کودکان، آموزش از طریق مشاهده

کودکان بسیاری از رفتارها را از طریق مشاهده کردن و تقلید کردن آموزش می بینند.

اگر والدین به عنوان الگو و یک شخص بزرگتر بخشنده باشد و وسایل را با دیگران به اشتراک بگذارد کودک با مشاهده رفتار والدین و تقلید از آن ها این رفتار را یاد می گیرد.

هنگامی که کودک با دوستانش بازی گروهی انجام می دهد بر اساس آموزش هایی که از طریق مشاهده دیده است با همبازی هایش با وسایل مشترک بازی خواهند کرد.

منبع : حس مالکیت در کودکان| ۱۱ درمان قطعی روانشناسی

بازدید : 20
شنبه 12 فروردين 1402 زمان : 16:34

ضمیر ناخودآگاه در ازدواج، سندروم بازگشت به خانه

اهمیت و ضرورت ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج چیست؟ تعارضات و تعاملاتی که افراد با والدین خود دارند.

به طور مستقیم بر روابط بعدی آن ها اثر می گذارد و روابط عاشقانه آن ها را به طور مستقیم تحت تاثیر قرار می دهد، که به آن تاثیر ذهن ناخودآگاه برای ازدواج یا سندروم بازگشت به خانه می گویند.

در واقع کودک دو خواسته اصلی دارد که یکی عشق پدر و مادر و دومی عشق پدر و مادر به یکدیگر می باشد.

ضمیر ناخودآگاه در ازدواج

، ممکن است فردی به در کودکی به این خواسته اش نرسیده باشد و ناکام مانده باشد در این صورت این خواسته ها تا بزرگسالگی همراه او خواهند ماند. در بزرگسالی سعی می کنند تا به این دو خواسته های خود در مورد عشق پاسخ دهد.

در این شرایط افراد باید به مشاوره قبل از ازدواج مراجعه کنند تا با استفاده از روانشناسی ازدواج با آگاهی از ضمیر ناخودآگاه خود و عدم پیروی از وسوسه های آن ازدواج موفق و خوبی داشته باشند و بتوانند در امر ازدواج انتخاب درستی داشته باشند.

ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج به چه معناست؟

به طور معمول افراد به دنبال این هستند که با ازدواج شان نیمه خالی وجودی خود را پر کرده و به سمت رشد و شکوفایی قدم بردارند، شاید برای شما جالب باشد که بدانید چرا در روابط عاشقانه تان جذب افراد خاص و شخصیت های جذاب می شوید.

توجه داشته باشید که در امر ازدواج افراد از ضمیر ناخودآگاه خود تاثیر می گیرند و همسرشان را انتخاب می کنند، این کار مانند این است که یک چیز ناتمام دارید و باید آن را به اتمام برسانید.

در این شرایط باید به روابط پدر و مادرتان با یکدیگر و تعاملاتی که با شما دارند توجه کنید. فردی که برای ازدواج انتخاب کرده اید تا چه اندازه ای ویژگی هایی مشابه با یکی از والدین شما را دارد؟

نقش و اهمیت ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج چیست؟

در ادامه این مقاله نقش ضمیر ناخودآگاه در ازدواج را به خوبی مورد بررسی قرار می دهیم و در مورد هر کدام توضیحاتی را ارائه خواهیم داد:

  1. التماس ضمیر ناخودآگاه برای توجه و عش

اگر در کودکی عشق و توجه لازم از طرف یکی از والدین تان دریافت نکرده باشید ممکن است به فردی علاقه مند شوید که مانند پدر و مادرتان به شما توجه و عشق کافی نداشته باشد.

به طور مثال مریم زنی سی ساله است که به طور ناخودآگاه از مردانی که انتقادگر و کنترل کننده هستند خوشش می آید و به همین دلیل او با مردی ازدواج کرده است که به طور مداوم از او انتقاد می کند و با انتقادهایش این احساس را در مریم به وجود می آورد که همسر خوبی نیست، باهوش نیست، و باید سعی کنید خودش را تغییر دهد.

مریم حتی به خواسته شوهرش بینی خود را عمل کرده است. در این شرایط از مریم خواسته شد تا فهرستی از ویژگی ها پدر و مادرش را بنویسد.

ویژگی های مادر مریم: زنی انتقاد گر، سختگیر، طعنه زن، دمدمی مزاج، کمال گرا و همواره عصبانی.

با توجه به ویژگی های مادر مریم، مشخص شد مریم به مردانی علاقه دارد که ویژگی های مادرش را دارند و او از این طریق سعی می کند روابط خود با مادرش را بازسازی کند، مریم سعی می کند خودش را فردی باهوش، زیبا و خوب نشان دهد.

او هنوز درگیر با خود درگیر بود و سعی می کرد که به مادرش نشان دهد که او هم خوب است و مادرش دیگر او را سرزنش نکند، در این شرایط مریم نیاز به تایید مادرش دارد چون از زمان کودکی تا حال نتوانسته تایید او را به دست آورد، به همین دلیل دچار سندروم بازگشت به خانه شده است.

او سعی می کند تا در رابطه با شوهرش این کار ناتمام دوران کودکی را به اتمام برساند و از این طریق درگیری ذهنی اش را از بین ببرد. به همین دلیل به مردانی با ویژگی شخصیتی مادرش علاقه مند شده است.

  1. ضمیر ناخودآگاه برای ازدواج، خشم از والدین و طرد معشوق توسط ضمیر ناخودآگاه

ضمیر ناخودآگاه در ازدواج

اگر از دست یکی از والدین خود عصبانی باشید ممکن است زمانی که کسی به شما محبت می کند و عشق می ورزد، هیچ توجهی به او نداشته باشید و او را طرد کنید تا دلش را بشکنید.

از این طریق خشم و عصبانیت خودتان را تسکین داده و طرف مقابل را مجبور می کنید تا برای به دست آوردن شما تلاش بیشتری کند و عشق و توجه بیشتری به شما داشته باشد.

یکی از تاثیرات ذهن ناخودآگاه برای ازدواج را می توان در این مثال بیان کرد. پدر و مادر سارا زمانی که پنج ساله بود از یکدیگر جدا شدند و سارا پیش مادرش ماند و با او زندگی می کرد.

در این مدت پدرش به ندرت به دیدن او اومده و تماس چندانی با او نداشت به طوری تقریبا سارا را فراموش کرده و بیشتر به زندگی شخصی اش توجه داشت.

حال که سارا قصد ازدواج دارد هنگامی که برایش خواستگار می آید تا مرحله که مطمئن شود پسر واقعا دوستش دارد و خواهان ازدواج با اوست پیش می رود و در نهایت به او جواب رد می دهد و با خشم و عصبانیت با او برخورد می کند.

در این شرایط سارا با طرد کردن خواستگارانش در واقع پدرش را به خاطر این که در کودکی او را ترک کرده است را تنبیه می کند. او با این رفتارش پیش خود به آن ها می گوید “متوجه شدید که طرد شدن چه حس بدی دارد حالا من را درک می کنید و می فهمید چه احساسی داشتم.”

  1. جذاب شدن همزادهای والدین برای ضمیر ناخودآگاه

یکی دیگر از تاثیرات ضمیر ناخودآگاه این است به کسی علاقه مند شوید که شبیه یکی از والدینتان باشد و سعی می کنید تا از این طریق زندگی فرد را نجات دهید.

این کار به تلافی کاری که برای پدر و مادرتان نتوانسته اید انجام دهید، سعی می کنید انجام دهید تا کم کاری آن زمان تان را جبران کنید و او را خوشحال نمایید

منبع : ضمیر ناخودآگاه در ازدواج | سندروم بازگشت به خانه

بازدید : 41
شنبه 12 فروردين 1402 زمان : 16:32

نگرش های شما به عنوان والد در تشدید مشکل لجبازی و نافرمانی در کودکتان تاثیر زیادی دارد. همه والدین در مورد فرزندان خود عقاید و نگرش هایی دارند. برخی از این عقاید منطقی و سودمند و برخی دیگر غیر منطقی و بیهوده هستند.عقاید منطقی، عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود دارد. انعطاف پذیر هستند و منجر به بروز رفتارها و هیجانات متعادل و مناسب می شوند.

عقاید غیر منطقی عقایدی هستند که دلیلی برای آن ها وجود ندارد. انعطاف پذیر و مطلق هستند،با جهان پیرامون خود هماهنگی ندارند، مانع دستیابی انسانی به اهدافش می گردند و در نهایت به بروز رفتارها وهیجانات نامناسب وناراحت کننده می انجامند.

رفتار والدین احتمالآ مبتنی بر ترکیبی از عقاید منطقی و غیر منطقی در مورد فرزندشان و رفتارهای مقابله جویانه وی است. نگرش های منطقی و غیر منطقی والدین،در حد وسط چهار طیف فکری که در هر فردی وجود دارد، قرار می گیرد. این طیف ها عبارتند از :

۱- پرتوقعی- تفکر ترجیحی- بی توجهی

پرتوقعی نگرشی است که به موجب آن یک پدر یا مادر به شکلی خدا گونه می پندارد فرزند من و دیگران باید به شکلی که من می خواهم رفتار کنند.این طرز فکر بسیار خشک،بزرگ منشانه و غیر منطقی است، زیرا هیچ قانونی در طبیعت وجود ندارد که فرزند شما یا هر فرد دیگری را مجبور به رفتار مطابق دستور شما بکند. این خود خواهی هیچ نقطه ای ندارد جز عصبانیت شما، زیرا کودک نافرمان در بسیاری از مواقع قوانین اعلام شده توسط والدین را نقض خواهد کرد.

۲- احساس شکست خوردگی- احساس نگرانی- بی احساسی.

احساس شکست خوردگی حالتی ذهنی است که به موجب آن پدر و مادر فکر می کند. کارهای فرزند من بسیار نا خوشایند، خیلی بد و بسیار نارا حت کننده است. رفتار های زشت او کاملآ مرا خرد کرده است . این طرز فکر کاملآ غیر منطقی است، زیرا کلمات بسیار نا خوشایند،خیلی بد وبسیار ناراحت کننده به این معنا هستند که چیزی ۱۰۰ درصد بد است، یعنی بدتر از هر چیز بدی که ممکن است برای یک فرد پیش بیاید.

منبع : لجبازی کودک و نگرش های تربیتی نادرست

بازدید : 60
چهارشنبه 24 اسفند 1401 زمان : 10:45

در این مقاله به “استرس چیست” و مشاوره استرس می پردازیم.

انسان از ابتدای تولد با رویدادهایی مواجه می ‌شود که برایش پیش‌بینی ناپذیر و غیر قابل کنترل است.

این دو ویژگی دنیای اطراف مان یعنی پیش بینی ناپذیری و کنترل ناپذیری، باعث شده که هیچ کس در دنیا از استرس مصون نباشد.

استرس چیست؟

استرس را شاید بتوان نوعی کوفتگی ذهنی، احساس فشار و تهدید دانست که باعث ناراحتی جسمی و روحی در فرد می شود و معمولا در مقابل تغییرات رخ می دهد.

اگرچه استرس در ضمیر ناخودآگاه ما تداعی گر رویدادهای منفی است اما خود استرس همواره منفی نبوده و در واقع وجود استرس برای بشر لازم است.

استرس گاهی می تواند مثبت باشد؛ این ویژگی یعنی احساس استرس بوده که در نیاکان ما هنگام مبارزه و فرار از حیوانات درنده باعث پاسخ سریع تر و واکنش به موقع می شد.

به عنوان مثال در دنیای امروز نیز هنگامی که صدای بوق یک اتوموبیل را می شنویم درصورتی که سطح لازمی از استرس در ما وجود نداشته باشد شاید واکنشی با سرعت و شدت مناسب از خود نشان ندهیم.

استرس خوشایند!

گاهی نیز یک رویداد در ابتدا باعث استرس و فشار روانی در ما می شود ولی به تدریج به تجربه ای خوشایند تبدیل می گردد.

مثلا پریدن با چتر که اولین بار تجربه ای پر استرس و سخت است در دفعات بعدی برای فرد هیجان انگیز و لذت بخش می شود.

بنابراین می توان گفت استرس به زندگی ما هیجان می دهد، باعث می شود زندگی ما از حالت سکون درآید و در مواجه با خطرات نیز کمک کننده است.

استرس با جسم ما چه می کند؟

استرس بیش از اندازه یا طولانی مدت می تواند به انواع مختلفی از بیماری های جسمانی و روانی منجر شود.

بدن در مقابل استرس با ترشح هورمون کورتیزول واکنش نشان می دهد، ترشح طولانی مدت و زیاد از حد کورتیزول برای سلامت ما عوارض جبران ناپذیری دارد.

واضح ترین عارضه آن، اختلالاتی در ریتم ضربان قلب، گرفتگی عروق قلبی ، فشار خون بالا و حتی سکته قلبی است.

وقتی تحت استرس قرار می گیریم، رگ هایی که به اندام های درونی مان خون می رسانند تنگ تر می شود؛ بنابراین خون بیشتری به عضلات تنه و دست و پا جریان می یابد.

در نتیجه قلب ما سخت تر کار می کند و این باعث افزایش فشار خون و در صورت تداوم این فرایند، بیماری های قلبی می شود.

استرس بر سیستم ایمنی تاثیر می گذارد؟

استرس باعث ضعف سیستم ایمنی می شود و نیز خطر ابتلا به بیماری های عفونی را نیز افزایش می دهد.

از دیگر قسمت های آسیب پذیر بدن در مقابل استرس می توان به سیستم گوارشی اشاره کرد.

استرس می تواند باعث شود اسید معده شما افزایش یابد و احساس سوزش و درد داشته باشید همچنین روند بیماری هایی مانند زخم معده و اثنی عشر را تشدید می کند.

همچنین وقتی تحت فشار عصبی قرار می گیرید، کبد قند خون اضافی تولید می کند تا انرژی بدن را افزایش دهد.

اگر این شرایط استمرار یابد، خطر ابتلا به بیماری دیابت نوع دو افزایش می یابد.

تحقیقات جدید حاکی از تاثیر استرس روی خطر ابتلا به سرطان، چاقی و اضافه وزن می باشد.

استرس با روان ما چه می کند؟

وقتی دچار استرس می شویم نه تنها از بدن مان بلکه از ذهن مان نیز هزینه می کنیم.

به طور کلی استرس در آغاز و تشدید بسیاری از بیماری های روانی نقش عمده دارد.

استرس های دوران کودکی ، استرس در مقابل حوادث وحشتناک و غیرعادی و همچنین استرس مداوم در برابر رویدادهای کوچک تر، هر کدام به نحوی در اختلات خاصی تاثیر گذار هستند.

استرس می تواند باعث بی خوابی شبانه، فکر کردن به خودکشی و گرایش به مصرف سیگار، مواد مخدر و الکل شود.

وقتی مغز دچار استرس است، هنگامی که باید استراحت کند همچنان فعال است و این باعث می شود که فرد نتواند خواب راحت و کافی داشته باشد.

همچنین استرس بر روی عملکرد مغز بخصوص حافظه تاثیر منفی دارد.

شاید واضح ترین تاثیر استرس روی ذهن و مغز تان را هنگام مطالعه و ضعف تمرکز در جریان استرس تجربه کرده باشید.

علاوه بر تاثیر هورمون های استرس روی اشتها، از نظر روانی پاسخی که بسیاری از افراد بعد از استرس به محیط می دهند و آرامش روحی را برایشان در پی دارد، پرخوری می باشد.

از جمله اختلالات روانی که می‌تواند پس از تجربه شدید استرس رخ دهد اختلال استرس پس از سانحه یا همان PTSD می باشد.

که معمولا پس از تجربه یک رویداد غیرعادی و پرتنش مثلا تجربه زلزله، سوء استفاده جنسی و… رخ می دهد.

جالب است بدانید که یکی از اثرات استرس و فشار روانی، بخصوص استرس طولانی مدت، خشم، نا امیدی و افسردگی است.

منبع : مشاوره استرس : استرس چیست و با ما چه می کند؟

بازدید : 39
چهارشنبه 24 اسفند 1401 زمان : 10:43

آنچه که فقط یک پدر می تواند انجام دهد!

اگر فیلم های کمدی سه چهار دهه پیش را دیده باشید در تمام آنها کودکان در یک خانواده با پدر و مادر تا اخر عمر بزرگ می شدند. می توان گفت واقعیت آن چیزی نیست که در تلوزیون نشان داده می شود، اما هم چنان این دیدگاه که پدر بهترین ها را می داند به عنوان یک ایده ال فرهنگی وجود دارد.

نقش پدر در درجه اول به عنوان یک تامین کننده ای بود که اکنون از این کار رها شده است و به انجام کارهای مربوط به حیاط، تعمیر یک خودرو، شرکت در فعالیت های ورزشی بچه ها ویا به نمایش گذاشتن دانش و حکمت مشغول است .او مطمئنا شام درست نمی کند و لباس نمی شوید و قطعا مسئول اصلی مراقبت از فرزندانش نیست.

در طول ۵۰ سال گذشته، نقش پدر در خانواده ها به صورت قابل توجهی تغییر کرده است. امروزه یک پنجم از والدین، مردانی هستند که در حال ایفای نقشهایی هستند که به صورت سنتی توسط یک پدر و یک مادر باهم انجام می شد.

هرچند در دهه ی گذشته، درصد بچه های که با هردوی والدین زندگی می کنند به شکل قابل توجهی کاهش یافته است، نزدیک به دو سوم خانواده هایی که بچه دارند منتشکل از هم پدر و هم مادر است. در یک تحقیق زمینه ای (نظرسنجی) در سال ۲۰۱۳، تعداد ۲۴.۷ میلیون پدر که بخشی از یک زندگی متاهلی بودند و بچه های کوچک تر از ۱۸ سال داشتند مورد محاسبه قرار گرفتند. این پدرها، نسبت به پدرهای خود بسیار بیشتر درگیر مراقبت روزانه از فرزندانشان می شدند، و به احتمال زیاد پوشک بچه را به سرعت جرقه زدن برق عوض می کردند.

امروزه، پدران در حال حرکت فراسوی پدران مدل سال ۱۳۵۰ هستند که به ندرت خودشان را درگیر این مسائل میکردند. آنها اکنون مسئولیت پذیری و زمینه سازی برای آموزش کودکان هر دوجنس را به عنوان تعریف جدیدی از مردانگی در نظر می گیرند.

مشارکت فعال توسط مردی که فرزندانش را دوست دارد، الگویی از زندگی واقعی به فرزندانش ارائه می دهد که چطور به عنوان یک انسان در قرن ۲۱ زندگی کنند و چه انتظاراتی از دیگران داشته باشند.

مادران تنها، پدریزرگ و مادربزرگ ها نیز می توانند و باید کودکان را به خوبی پرورش دهند، اما مسائلی وجود دارد که فقط یک پدر یا کسی شبیه به پدر که به طور منظم سالهای زیادی درگیر است می تواند انجام دهد:

.الگویی باشید برای این امر که مردان شایسته، با زنها به شایستگی و مساوات رفتار می کنند:

کودکان از زندگی خود می آموزند. هنگامی که یک پدر زنان را در زندگی اش به عنوان افرادی باهوش و توانا در نظر می گیرد، بچه ها یاد میگیرند که آنها هم به همین شیوه رفتار کنند. وقتی نگرش یک مرد نسبت به زنها به مانند نگرشش نسبت به مردها احترام آمیز است، پسرها و دخترها یاد می‌گیرند که زنان در بین دو جنس پایین تر نیستند. هنگامی که یک مرد از دیگر مردانی که اقدام به فریاد زدن، ترساندن، بدرفتاری یا دست کم گرفتن زنان می کنند (چه درخیابان و چه در صفحه نمایش تلوزیون)، انتقاد می کند، او الگویی برای این امر می شود که یک مرد واقعی در مقابل تهدید شدن یا تحقیر شدن زنان می ایستد.

منبع : نقش پدر در تربیت کودک

بازدید : 41
چهارشنبه 17 اسفند 1401 زمان : 14:56

علائم افسردگی که به ما هشدار می دهند. آیا فکر می کنید افسرده هستید؟ در اینجا برخی از علائم افسردگی که باید به دنبال آنها باشید و نکاتی برای دریافت کمک مورد نیاز آورده شده است.

افسردگی چیست؟

هر از گاهی احساس ناراحتی بخشی طبیعی از زندگی است، اما زمانی که احساساتی مانند ناامیدی و ناامیدی بر شما حاکم شود و از بین نرود، ممکن است دچار افسردگی شوید. بیش از غم و اندوه در پاسخ به مبارزات و شکست های زندگی، افسردگی نحوه تفکر، احساس و عملکرد شما را در فعالیت های روزانه تغییر می دهد. این می تواند در توانایی شما برای کار، مطالعه، خوردن، خوابیدن و لذت بردن از زندگی اختلال ایجاد کند. فقط تلاش برای گذراندن روز ممکن است طاقت فرسا باشد.

در حالی که برخی افراد افسردگی را به عنوان “زندگی در سیاهچاله” یا داشتن احساس عذاب قریب الوقوع توصیف می کنند، برخی دیگر احساس بی روحی، پوچی و بی تفاوتی می کنند. به ویژه مردان می توانند احساس عصبانیت و بی قراری کنند. به هر حال مشکل را تجربه کنید، درمان نشدن آن می تواند به یک وضعیت سلامتی جدی تبدیل شود. اما مهم است که به یاد داشته باشید که احساس درماندگی و ناامیدی از علائم افسردگی هستند نه واقعیت موقعیت شما.

مهم نیست چقدر احساس ناامیدی می کنید، می توانید بهتر شوید. با درک علل و شناخت علائم و انواع مختلف افسردگی، می توانید اولین قدم ها را برای احساس بهتر و غلبه بر مشکل بردارید.

علائم و نشانه ها

افسردگی از فردی به فرد دیگر متفاوت است، اما علائم و نشانه های رایجی نیز وجود دارد. مهم است که به یاد داشته باشید که این علائم می تواند بخشی از پایین آمدن طبیعی زندگی باشد. اما هر چه علائم بیشتری داشته باشید، قوی‌تر هستند و بیشتر طول می‌کشند – احتمال اینکه با افسردگی سر و کار داشته باشید بیشتر می‌شود.

۱۰ علامت رایج افسردگی

  1. احساس ناامیدی و ناامیدی. چشم انداز تیره و تار – هیچ چیز هرگز بهتر نخواهد شد و هیچ کاری نمی توانید برای بهبود وضعیت خود انجام دهید.
  2. از دست دادن علاقه به فعالیت های روزانه. دیگر به سرگرمی ها، سرگرمی ها، فعالیت های اجتماعی یا رابطه جنسی قبلی اهمیت نمی دهید. شما توانایی خود را برای احساس شادی و لذت از دست داده اید.
  3. تغییر اشتها یا وزن کاهش یا افزایش وزن قابل توجه – تغییر بیش از ۵٪ وزن بدن در یک ماه.
  4. خواب تغییر می کند. یا بی خوابی ، به خصوص بیدار شدن در ساعات اولیه صبح، یا پرخوابی.
  5. عصبانیت یا تحریک پذیری. احساس آشفتگی، بی قراری یا حتی خشونت. سطح تحمل شما پایین است، خلق و خوی شما کوتاه است، و همه چیز و همه اعصاب شما را خراب می کند.
  6. از دست دادن انرژی. احساس خستگی، تنبلی و تخلیه فیزیکی. ممکن است کل بدن شما احساس سنگینی کند، و حتی کارهای کوچک خسته کننده هستند یا تکمیل آنها بیشتر طول می کشد.
  7. تنفر از خود احساس شدید بی ارزشی یا گناه. شما به شدت از خود به دلیل اشتباهات و خطاهای درک شده انتقاد می کنید.
  8. رفتار بی پروا شما درگیر رفتارهای فراری مانند سوء مصرف مواد، قمار اجباری ، رانندگی بی احتیاطی، یا ورزش های خطرناک هستید.
  9. مشکلات تمرکز مشکل در تمرکز، تصمیم گیری یا به خاطر سپردن چیزها.
  10. دردها و دردهای غیر قابل توضیح. افزایش شکایات فیزیکی مانند سردرد، کمردرد، درد عضلات و درد معده.
علائم افسردگی

افسردگی اغلب بر اساس سن و جنسیت متفاوت است و علائم آن بین مردان و زنان یا جوانان و بزرگسالان متفاوت است.

علائم افسردگی در مردان

مردان افسرده کمتر احتمال دارد که احساس تنفر از خود و ناامیدی را بپذیرند. در عوض، آنها تمایل دارند از خستگی، تحریک پذیری، مشکلات خواب و از دست دادن علاقه به کار و سرگرمی ها شکایت کنند. همچنین احتمال بیشتری دارد که علائمی مانند عصبانیت، پرخاشگری، رفتار بی پروا و سوء مصرف مواد را تجربه کنند.

علائم افسردگی در مردان مجرد

همانند بقیه مردان است و بییشتر در قالب انزوا و تنهایی و دوری از ازدواج رخ می دهد. علائم افسردگی در مردان مجرد شامل خود کشی و اختلال شدید خلقی است.

افسردگی یک اختلال خلقی است که بر افکار، احساسات، بدن و رفتار فرد تأثیر می گذارد. پزشکان ممکن است از افسردگی به عنوان افسردگی اساسی، اختلال افسردگی اساسی یا افسردگی بالینی یاد کنند.

افسردگی در زنان شایع‌تر است و ۱۰٫۴ درصد زنان را در مقایسه با ۵٫۵ درصد مردان در ایالات متحده تحت تأثیر قرار می‌دهد، با این حال، تعداد مردانی که بر اثر خودکشی می‌میرند چهار برابر تعداد زنان است.

یکی از دلایل این امر می تواند این باشد که مردان کمتر به تشخیص افسردگی مبتلا می شوند. افسردگی یک عامل خطر مهم برای خودکشی است.

افسردگی مردان متاهل

آنچه باعث نارضایتی مرد در ازدواج می شود می تواند ذهنی باشد، اما نشانه ها تمایل دارند تا خود را تا حدودی مشابه نشان دهند. طبق مطالعات، شایع ترین علل طلاق عدم تعهد، خیانت و یا مشاجره های مداوم است.

۶ عامل که باعت افسردگی و نشانه نارضایتی مردان از رابطه شامل:

  1. نشان می دهد که یک مرد از ازدواج خود ناراضی است: زندگی جنسی شما آسیب دیده است.
  2. اگر او تمام وقت خود را دور از شما می گذراند
  3. وادر رابطه ی موازی و خیانت شده است.
  4. آینده بسیار دور به نظر می رسد.
  5. ممکن است مراقبت از خود را متوقف کند
  6. خلق و خوی او تغییر می کند

پیشنهاد مشاور: علائم افسردگی شدید در زنان و مردان چیست؟ و چگونه درمان می شود؟

علائم افسردگی در زنان

زنان بیشتر احتمال دارد علائمی مانند: احساس گناه، خواب زیاد، پرخوری و افزایش وزن را تجربه کنند.

افسردگی در زنان نیز تحت تأثیر عوامل هورمونی در دوران قاعدگی، بارداری و یائسگی است.

در واقع، افسردگی پس از زایمان از هر ۷ زن، ۱ نفر را تحت تاثیر قرار می دهد.

اختلال افسردگی دوران زایمان /چه باید کرد؟

علائم افسردگی در زنان خانه دار

  • احساس گناه،
  • بی ارزشی،
  • درماندگی،
  • ناامیدی،
  • بدبینی،
  • بی هویتی
  • خواب زیاد یا خیلی کم،
  • صبح زود بیدار شدن.
  • کاهش اشتها و یا وزن،
  • یا پرخوری و افزایش وزن.
  • انرژی کمتر،
  • خستگی،
  • احساس بی حالی

علائم افسردگی در دختر جوان

تحریک پذیری، عصبانیت و بی قراری اغلب قابل توجه ترین علائم در نوجوانان افسرده است – نه غم. آنها همچنین ممکن است از سردرد، معده درد یا سایر دردهای فیزیکی شکایت داشته باشند.

علائم افسردگی در زنان مجرد

بر اساس پژوهش (Associations between relationship status and mental well-being, 2021) در مقایسه با متاهل، مجرد بودن یا طلاق یا بیوه بودن با علائم افسردگی در هر سنی در مردان بیشتر بود. برای زنان، به نوبه خود، مجرد بودن با علائم افسردگی شامل: خستگی، انرژی کم، ناامیدی و احساس تنهایی همراه بود. در زنان، تنها یک ارتباط بین عزت نفس پایین و مجرد بودن در سن ۳۲ سالگی مشاهده شد.

  • احساس غمگینی، گریه، پست، گناه، یا پوچی
    از دست دادن لذت در فعالیت های لذت بخش
    اشتها یا تغییرات وزن
    خواب خیلی کم یا زیاد
    احساس آشفتگی یا خستگی
    داشتن مشکل در تمرکز

بزرگسالان مسن

سالمندان بیشتر از علائم و نشانه‌های جسمی شکایت دارند تا عاطفی: چیزهایی مانند خستگی، دردها و دردهای غیرقابل توضیح، و مشکلات حافظه. آنها همچنین ممکن است ظاهر شخصی خود را نادیده بگیرند و از مصرف داروهای حیاتی برای سلامتی خود دست بکشند.

منبع : علائم افسردگی

بازدید : 44
چهارشنبه 17 اسفند 1401 زمان : 14:54

بی اشتهایی عصبی در نوجوانان (Anorexia nervosa) یک اختلال خوردن است که در آن فرد عمداً مصرف غذا یا نوشیدنی را به دلیل میل شدید به لاغری و ترس شدید از افزایش وزن محدود می کند. این اختلال حتی ممکن است اگر فرد لاغر باشد نیز اتفاق بیفتد. وزن و شکل بدن تأثیر شدیدی بر خودپنداره و اعتماد به نفس فرد دارد.

دقت داشته باشید که کاهش وزن و عدم تعادل تغذیه ای می تواند منجر به عوارض جدی از جمله مرگ شود.

این اختلال، که معمولا در نوجوانان و در سن بلوغ شروع می‌شود و شامل کاهش وزن شدید پایین تر از آنچه به صورت طبیعی حداقل است. بسیاری از افراد با این اختلال بسیار لاغر هستند ولی باور دارند که دارای اضافه وزن هستند. گاهی اوقات آن ها باید برای جلوگیری از گرسنگی شدید در بیمارستان بستری شوند. این افراد معمولا خود را گرسنه نگه می‌دارند حتی وقتی‌ که بسیار از گرسنگی رنج می‌برند. یکی از وحشتناک‌ترین جنبه های این اختلال این است که آن ها همچنان فکر می‌کنند که اضافه وزن دارند حتی وقتی که به شدت لاغر هستند. این افراد به شدت از اضافه وزن وحشت دارند.

غذا و وزن به وسواس تبدیل می‌شوند. برای برخی، این وسواس به صورت عادات عجیب غذاخوردن یا امتناع از خوردن غذا مقابل دیگران را ظاهر می شود. غیر معمول نیست که این افراد دستورالعملهای غذایی را جمع اوری و برای خانواده و دوستان وعده های غذایی لذیذ آماده کنند ولی در وعده های غذایی خودشان شرکت نمی‌کنند.

آن ها ممکن است پایبند دستورات ورزشی سخت برای حفظ کاهش وزن باشند. از دست رفتن دوره های عادات ماهیانه در زنان با این اختلال، معمول است. مردان با این اختلال اغلب دچار ناتوانی جنسی می‌شوند.

بی اشتهایی عصبی چیست

بی اشتهایی عصبی در نوجوانان بسیار موضوع جدی می باشد، از بین تمام بیماری های روانپزشکی، بی اشتهایی عصبی بالاترین میزان مرگ و میر را دارد. این موضوع نگران کننده می باشد اما با پیشگیری و درمان سریع می توانید آن را کنترل و درمان کنید.

علت بی اشتهایی عصبی را می توان به عنوان یک مکانیسم مقابله ای ناسازگار درک کرد. اختلال خوردن ممکن است به فرد کمک کند در زمان های چالش برانگیز احساس امنیت یا کنترل کند.

در طول این اختلال نوجوان از خوردن غذا خودداری می کند حتی اگر گرسنه باشد، در صورت خوردن غذا ممکن است ملین مصرف کرده یا استفراغ عمدی داشته باشد. حتی در صورتی که لاغر باشد احساس می کند چاق است و باید رژیم بگیرد.

علت بی اشتهایی عصبی چیست؟

بی اشتهایی عصبی در نوجوانان یک علت واحد ندارد، بلکه به عوامل مختلفی مرتبط است. این عوامل گاهی به عوامل مستعدکننده، تسریع‌کننده و تداوم‌دهنده تقسیم می‌شوند که به ترتیب باعث آسیب‌پذیری فرد در ایجاد، شروع و حفظ اختلال خوردن می‌شوند.

بی اشتهایی عصبی اغلب با یک رژیم غذایی ساده برای “تناسب اندام” یا “تغذیه سالم” شروع می شود، اما به سمت کاهش وزن شدید و ناسالم پیش می رود.

نگرش های اجتماعی نسبت به ظاهر بدن، تأثیرات خانواده، ژنتیک، و عوامل عصبی شیمیایی و رشدی ممکن است در ایجاد و حفظ بی اشتهایی عصبی در نوجوانان نقش داشته باشند. سابقه شخصی یا خانوادگی اضطراب، افسردگی یا عادات وسواسی شایع است.

اگرچه خانواده هایی که در آن ها بی اشتهایی عصبی رخ می دهد، زمانی به عنوان مشکلاتی در حل تعارض برچسب خورده بودند. باعث اختلالات خوردن در نوجوانان نمی شود تحقیقات نشان می‌دهد که نواحی خاصی از مغز در افراد مبتلا به اختلال خوردن فعال متفاوت عمل می‌کند.

علائم بی اشتهایی عصبی در نوجوانان چیست؟

موارد زیر شایع ترین علائم بی اشتهایی عصبی در نوجوانان می باشند. اگر چه هر فردی ممکن است تجربه ی متفاوتی از علایم را داشته باشد، اما علائم کلی شامل موارد زیر می باشد:

  • رژیم غذایی شدید
  • ترس شدید از افزایش وزن، حتی در هنگام کاهش وزن یا با وزن بسیار کم
  • دید تحریف شده از وزن، اندازه یا شکل بدن فرد؛ خود را بیش از حد چاق می بیند، حتی زمانی که بسیار کم وزن است.
  • بیانگر احساس چاق شدن است، حتی زمانی که بسیار لاغر است.
  • در زنان، عدم وقوع چرخه قاعدگی
  • مخفی کردن یا دور انداختن غذا
  • شمارش کالری، گرم چربی در رژیم غذایی
  • کاهش وزن سریع یا بیش از حد
  • احساس خستگی، سردی و ضعف
  • کمبود انرژی
  • انکار احساس گرسنگی
  • دست و پاهای سرد
  • یبوست
  • سرگیجه یا غش
  • ریزش مو
  • نازک شدن یا شکستن مو
  • پوسیدگی دندان (به دلیل استفراغ خودساخته)
  • خستگی
  • بازوها یا پاهای متورم
  • ضربان قلب نامنظم
  • ضربان قلب آهسته
  • عدم وجود یا نامنظم بودن قاعدگی
  • موهای زائد صورت یا بدن
  • استفراغ یا مصرف ملین پس از پرخوری
  • ورزش اجباری یا بیش از حد
  • ارزش خود با وزن یا شکل تعیین می شود.
عوارض احتمالی بی اشتهایی عصبی

عوارض بی اشتهایی عصبی در نوجوانان شایع و جدی است. تقریباً تمام عوارض با ترمیم وزن مربوط به تغذیه سالم و فعالیت بدنی قابل برگشت هستند. بدون درمان، عوارض ادامه می یابد و می تواند بدتر شود و حتی با مرگ همراه باشد. عوارض کوتاه مدت شامل موارد زیر است، اما به این موارد محدود نمی شود:

۱. مشکل قلبی

به عنوان یک ماهیچه، قلب هم تحت تأثیر تغذیه نامناسب و هم از ورزش است. علاوه بر این، مکانیسم های کنترلی برای سرعت و منظم بودن ضربان قلب در قسمت مرکزی مغز قرار دارد. با وزن کم طولانی مدت در طی چندین سال، عضله قلب در نهایت می تواند تحلیل برود و باعث مرگ شود. ضربان قلب نامنظم، ضربان قلب آهسته، فشار خون پایین، غش کردن، وزن کم مزمن همه از مشکلات قلبی ناشی از بی اشتهایی عصبی در نوجوانان می باشد.

۲. گلبول قرمز

گلبول های قرمزی که اکسیژن را حمل می کنند و گلبول های سفید خونی که با عفونت مبارزه می کنند اغلب کم هستند.

۳. مشکل معده. کبد و روده

از دست دادن ماهیچه ها در مسیر دستگاه گوارش منجر به کوچک شدن معده و حرکت آهسته غذاها در مسیر می شود. احساس سیری و نفخ بعد از خوردن وعده غذایی کوچک، احساس سنگینی غذا، یبوست به دلیل از دست دادن عضله در مسیر گوارشی و التهاب کبد به دلیل رسوبات چربی همراه با گرسنگی از نشانه های این مشکل می باشد.

۴. کم آبی کلیه

بی اشتهایی عصبی در نوجوانان همراه با بی اشتهایی منجر به ادرار بسیار غلیظ می شود. هنگامی که توانایی کلیه ها برای تمرکز ادرار کاهش می یابد، ممکن است تولید ادرار افزایش یابد.

۵. هورمون ها

فقدان چرخه قاعدگی یکی از علائم بارز بی اشتهایی عصبی در زنان است و ممکن است قبل از کاهش وزن قابل توجه باشد.

۶. استخوان ها

افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی در معرض افزایش خطر شکستگی استخوان به دلیل پوکی استخوان هستند.

با توجه به موارد بالا حتما متوجه شده اید که درمان بی اشتهایی عصبی در نوجوانان امر مهمی می باشد.

درمان قطعی بی اشتهایی عصبی

مداخله زودهنگام در مورد اختلالات خوردن بسیار مهم است، زیرا در صورت تاخیر در درمان، درمان موفقیت آمیز بسیار دشوار می شود.

درمان بی اشتهایی عصبی در نوجوانان معمولاً با ترکیبی از مراقبت های پزشکی متمرکز بر توانبخشی تغذیه و اصلاح رفتارهای مربوط به خوردن و ورزش برای بازیابی وزن و سلامت بدن و درمان خانوادگی و یا درمان فردی، انجام می شود. درمان باید همیشه بر اساس ارزیابی جامع فرد و خانواده باشد.

برای این کار حتما با نوجوان خود صحبت کنید. به فرزندتان اجازه دهید بداند که شما واقعاً نگران رفتارهایی هستید که مشاهده کرده‌اید و می‌خواهید به هر نحوی که می‌توانید به او کمک کنید. این کار در ابتدا باعث کاهش اضطراب نوجوان می شود علاوه بر این به او کمک می کند تا احساسات خود را راحت تر بروز دهد و با شما دوست باشد.

خانواده درمانی بر ارائه حمایت و ایجاد محدودیت در رفتارهای مشکل ساز متمرکز است. بهترین دارو برای درمان بی اشتهایی عصبی درمان فردی می باشد، این درمان معمولاً شامل هر دو تکنیک شناختی و رفتاری است. اگر خلق و خوی افسرده یا افکار نگران کننده با زندگی روزمره تداخل داشته باشد، دارو درمانی ممکن است مفید باشد. برقراری مجدد وزن طبیعی ممکن است به خودی خود افسردگی را تسکین دهد.

منبع : بی اشتهایی عصبی در نوجوانان را جدی بگیرید!

بازدید : 57
جمعه 12 اسفند 1401 زمان : 12:00

هر چه کودک کنجکاوتر باشد بیشتر می آموزد. پرورش دادن حس کنجکاوی در کودک شما، یکی از مهم ترین روش هایی است که می توانید به وی کمک کنید که در طول عمر خود یادگیرنده باشد.

کودکان در زمان تولد، یک یادگیرنده هستند و یک کنجکاوی طبیعی را در مورد نحوه انجام گرفتن کارهایی که در جهان صورت می پذیرد، دارند. کنجکاوی یک تمایلی برای یادگیری است. همچنین یک اشتیاق و تمایلی برای پیدا کردن، کشف کردن و نشان دادن می باشد.

والدین و سرپرستان، مجبور نیستند که بچه خود را کنجکاو کنند یا بچه خود را مجبور به یادگیری کنند. تحقیقات بیانگر این است که در واقع یک تمایل درونی در کودکان، برای یادگیری وجود دارد ( کنجکاوی آنها) و نه یک عامل یا فشار بیرونی، که آنها را تشویق به رسیدن به یک تجربه جدید می کند یا آنها را به یک موفقیت بزرگتر و طولانی مدت، در مدرسه سوق می دهد.

یادگیری یک چیزی است که همه کودکان همراه با آن متولد می شوند. آنها در هنگام وارد شدن به جهان، این انگیزه را دارند تا یاد بگیرند که کارهای صورت گرفته در سرتاسر جهان، به چه ترتیبی انجام می پذیرد:

  • کودک تازه متولد شده، با چشم های خود به صداها، چهره ها و اشیاء جالب توجه، نگاه می کند.
  • یک کودک هشت ماهه، جغجغه را حرکت می دهد و آن را در دهان خود قرار می دهد تا بداند که نتیجه اینکار چه چیزی می شود.
  • کودک نوپا یک چهار پایه را می گیرد تا به بالایمیز تلفن برود –و یک عروسکی که دوست دارد با آن بازی کند را بردارد.
  • یک کودک ۲ ساله، وانمود می کند که یک مامور شهرداری است و همه حیوانات اسباب بازی خود را در داخل سبد خشک شوئی، ” کامیون آشغال” می ریزد تا نشان دهد که وی هم می تواند مثل بقیه افراد، یک کاری را انجام دهد.

روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی

الگوهای مورد علاقه را در دنیای اطراف ایجاد کنید:

به پیاده روی بروید و در مورد شگفتی های درختان، آسمان و ستاره ها تفکر کنید. همچنین به بچه خود اجازه دهید که این کار را همراه شما انجام دهد.

تمایلات و علاقه های طبیعی را که وجود دارند، تشویق کنید. بچه ها از طریق انجام دادن فعالیتی که توجه و تخیل آنها را درگیر می کند، چیزهای بیشتری یاد می گیرند. اگر وی موسیقی دوست دارد، برایش موسیقی اجرا کنید، ابزارات موسیقی را با هم بسازید و استفاده کنید، و همراه هم برقصید.

سعی کنید جواب های ساده و واضحی به سوالات وی دهید که مطابق با رشد بچه هم باشد.

شما به این سوال کودک که من از کجا آمدم بسته به اینکه سه ساله است یا سیزده ساله متفاوت پاسخ می دهید و صرفنظر از سن کودک، همیشه قبل از اینکه پاسخ بدهید، از وی بپرسید که نظر خودش چه چیزی هست.

یک کودک پنج ساله از مادرش پرسید،” من از کجا بوجود آمده ام؟” ، مادرش همه چیز را در مورد فرآیند تولید نسل به وی توضیح داد ( با اضطراب و همراه با لکنت). بچه وی با تعجب به مادر نگاه کرد، و در آخر این جواب را داد، ” منظور من اینه که آیا من هم مانند پدرم از نیویورک آمده ام یا یک جای دیگر؟”

و اگر جواب را نمی دانید، به او بگویید که نمی دانید. بگذارید بدانند که لزومی ندارد انسان همه جواب ها را بداند. همچنین این کار یک فرصتی را برای پیدا کردن الگوی یافتن جواب، فراهم می سازد. همراه وی به کتاب خانه بروید یا با یک شخص دیگری که ممکن است جواب را بداند صحبت کنید.

منبع : روش هایی برای پرورش دادن حس کنجکاوی کودکان

بازدید : 52
يکشنبه 7 اسفند 1401 زمان : 17:52

سرما خوردگی روانی چیست؟

مارتین سلیگمن، روانشناس و نویسنده معروف آمریکایی، افسردگی را نوعی سرما خوردگی روانی می دارند و علت این نام گذاری را به خاطر شیوع فراوان این اختلال در نظر گرفته است.

در دوران زندگی تقریبا تمام افراد کم و بیش به افسردگی دچار می شوند، در بسیاری از افراد این افسردگی شدید می باشد و نیاز به درمان دارد.

حدود ۱۲ درصد از مردم به این افسردگی (سرما خوردگی روانی) دچار هستند و بعضی دیگر نیز ممکن است در زمان جوانی درجه های خفیفی از افسردگی را تجربه کرده باشند.

درمان افسردگی و سرما خوردگی روانی

در بسیاری از موارد افسردگی ظرف ۳ تا ۶ ماه درمان شود، البته بدان معنا نمی باشد که افسردگی نیاز به درمان ندارد یا از اهمیت پایینی برخوردار است، بلکه باید اقدامات لازم برای درمان افسردگی صورت گیرد.

برای درمان افسردگی یا همان سرما خوردگی روانی باید از اطرافیان بیمار و اعضای خانواده و همچنین روانشناس و مشاور کمک گرفت.

افسردگی نوعی بیماری است و هیچ کس از افسردگی خود یا اطرافیانش خوش حال نمی شود زیرا افسردگی باعث می شود تا روان انسان ها ضعیف شود و احساس شادی و نشاط آن ها از بین برود.

هنگامی که فردی دچار افسردگی می شود از دیگران دور و گوشه گیر می گردد، در این دوران روابط او با اطرافیانش کاهش می یابد و سپس شدت افسردگی در فرد بیشتر شده و احساس ضعف و گناه پیدا می کند.

در این هنگام اطرافیان حالت های فرد افسرده را متوجه می شوند و به پی می برند که افکار منفی در او به وجود آمده و دچار یک بیماری روحی شده است اما در اغلب اوقات آن ها خیال می کنند که فرد افسرده به راحتی می تواند با این قضیه کنار بیاید و از افکار افسرده خود رها شود، بنابراین اهمیت زیادی به این موضوع نمی دهند.

در حقیقت فقط یک فرد افسرده می داند که چطور باید با او رفتار شود و برای این که از این افکار رها شود نیاز به کمک و زمان دارد.

راه های رهایی از حالت افسردگی

برای این که فرد از حالت افسردگی رها شود می توان راه های موثری را امتحان کرد، به طور مثل فرد بیمار را درک کرد، با او رفتار صحیح و درستی داشت و با مهربانی و شکیبایی با او رفتار کرد. در این صورت بیمار بهتر می تواند با افکارش کنار بیاید و روند درمان را طی کند.

افسردگی یک بیماری است که به خاطر رنج و احساس های ناخوشایندی و فشار های مداومی که بر روی او بوده است به وجود می آید و برای درمان آن باید روش های صحیح درمانی را در نظر گرفت و با صبر و حوصله آن بیماری را درمان کرد.

افسردگی یک بیماری جسمی نمی باشد و نمی توان آن را با قرص و چند روز استراحت کردن بر طرف کرد و درمان آن نیاز به زمان دارد.

افسردگی چیست ؟

بر اساس نظر روانشناسان هنگام افسردگی فرد به غم و اندوه بسیاری دچار می شود و سطح خوش حالی او به میزان زیادی کاهش می یابد و گوشه گیر می شود.

اما در طول زندگی افراد با توجه به موضوعاتی که برای آن ها پیش می آید ممکن است خوش حال و ناراحت شود.

بعضی اوقات افراد ممکن است دچار مشکلات بسیاری شوند، اما اگر بتوانند آن ها را به خوبی شناسایی کنند و قبل از شدت یافتن آن را بشناسند و بررسی کنند راحت تر خواهند توانست با آن مبارزه کنند ولی اگر این مشکلات شدت یابند فرد ممکن است دچار افسردگی شود.

هنگامی که فرد دچار افسردگی می شود نباید خود را سرزنش کند یا دیگران او را سرزنش کنند، در این صورت ممکن است میزان افسردگی او شدت یابد و بیشتر شود.

به یاد داشته باشید که افسردگی یک اختلال عمدی نمی باشد که فرد آن را به طور نا خود آگاه ایجاد کند بلکه یک مشکل روانی می باشد که به خاطر فشارهای روانی که بر روی فرد است ایجاد می شود.

این فشار های روانی به خاطر یک حادثه ناراحت کننده ظاهر شده اند که اثرات آن به صورت طولانی مدت در ساختار روانی فرد ایجاد شده است.

علائم افراد افسرده

هنگامی که فرد دچار افسردگی می شود از نظر روحی و جسمی تغییراتی در او به وجود می آید، در متن زیر نمونه ای از علائم افراد افسرده ذکر شده است.

  • فرد افسرده احساس پوچی می کند، زندگی را بدون هدف می داند و به زندگی اش توجهی ندارد.
  • برای او تفریح و سرگرمی معنایی ندارد، سرگرمی ها برای او تکراری می شود و فشار روانی زیادی را احساس می کند.
  • بسیار کم حرف می شود، از دیگران کناره گیر می کند و ممکن است درس و کارش را رها کند.
  • میزان فعالیت های اجتماعی او بسیار کم می شود، خود را گناه کار در نظر گرفته و مقصر می داند علاوه بر این احساس گناه می کند.
  • تغییراتی در میزان خواب و اشتهای فرد افسرده به وجود می آید و ممکن است در خواب او نیز اختلال به وجود آید.
  • فرد افسرده احساس تنهایی می کند، گوشه گیر شده و به خودکشی فکر می کند.
  • این افراد بسیار غمگین و ناراحت هستند، خیلی زود گریه می کنند و معمولا احساس خستگی و ناتوانی دارند.
  • آن ها حال و حوصله و رمق انجام دادن هیچ کاری را ندارند، دید آن ها نسبت به وقایع بسیار منفی و بدبین است و تصور می کنند که اوضاع هیچ وقت خوب نمی شود و همه چیز بر همین منوال باقی می ماند. آن ها به طور کلی نسبت به آینده ناامید هستند.
  • خودشان را فردی بی ارزش و بی فایده در نظر می گیرند.
  • توانایی تمرکز کردن در آن ها کاهش می یابد و نمی تواند به خوبی تصمیم بگیرند.
  • بر اساس نظر مشاور جنسی، فرد افسرده میل جنسی بسیار کمی دارد و از انجام دادن فعالیت جنسی دوری می کند.

اختلال روانی و افسردگی

البته این علائم ممکن است همه با هم و در یک زمان به وجود نیایند و به مرور زمان ممکن است تعداد و شدت این علائم بیشتر شود، به مرور افسردگی فرد بسیار شدید شده و در نهایت کاملا در مانده گردد.

افسردگی یک اختلال روانی و روحی می باشد که بر فکر و احساس و رفتار و عملکرد جسمانی فرد تاثیر می گذارد و چون تن و روان به یکدیگر مربوط هستند، مشکلات روانی می تواند منجر به مشکلات و اختلالات جسمی مانند علائم گوارشی، عصبی، قلبی عروقی و تنفسی و عضلانی می شود.

افراد افسرده هنگام افسردگی از نظر جسمی، روحی، فکری و رفتاری به مشکلاتی دچار می شوند که در زیر نمونه هایی از آن را ذکر می کنیم.

تاثیرات افسردگی بر جسم

  • کاهش اشتها
  • اختلال در خواب
  • کاهش میل جنسی
  • خستگی و ضعف و ناتوانی

تاثیرات افسردگی بر تفکر فرد افسرده

  • ناتوانی در تمرکز حواس و عدم تمرکز دقیق
  • ناتوانی در تصمیم گیری به طوری که قدرت تصمیم گیری او کاهش یابد
  • سرزنش خود
  • بی هدف و بی انگیزه بودن نسبت به آینده
  • بد بینی و غرق شدن در احساسات منفی و مشکلات

تاثیر افسردگی بر احساس فرد افسرده

  • احساس غم و اندوه بسیار زیاد
  • احساس خرد شدن در زیر فشار
  • کاهش اعتماد به نفس
  • کرختی و ناتوانی
  • احساس تنهایی و گوشه گیری
  • احساس عدم تشویق و بی توجهی به فرد افسرده
  • احساس گناه کار بودن و مقصر دانستن خود
  • تحریک پذیری، تنش، اضطراب و نگرانی

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 314
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 144
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 104
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 145
  • بازدید ماه : 1190
  • بازدید سال : 3252
  • بازدید کلی : 32129
  • <
    پیوندهای روزانه
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی